سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منکوئیل
بسم الله الرحمن الرحیم با درود فراوان نسبت به خوانندگانان عزیز تمام این مطالب این وبلاگ جهت بالا بردن معلومات افراد خواننده می باشد و کاربرد وجهت گیری های خاص(سیاسی/اجتماعی/دینی/.....)ندارد.این مطالب جهت بالا بردن معلومات وجمع آوری تمام نقاط دانشی و اجتماعی جهان ترک وغیره در این بلاگ میباشد.اگردر نوشتن دچار خطایی(مثلا نکاتی بی حرمتی چون این مطالب از روی ویکی پدیا نوشته میشود) شدیم ما را در بر طرف کردن آن یاری دهید .جهت اینکه وبی مطیع دل شما ساخته وتهیه شود در نظر سنجی و گذاشتن پیام مرا یاری فرمایید. ودر زمان آنلاین بودن پشتیبانی آنلاین در وبلاگ میتوانید سوالات خود را مطرح نمایید.با رفتن به سایت میتوانید با عضویت در آن مطالب خود را جهت قرار دادن در سایت و وبلاگ مرا یاری کنیدباتشکر نویسنده منکوئیل................................ ارزش هر کس به اندازه دانش اوست

اگر می خواهید بدانید شما هم جزو آن دسته از افرادی هستید که دیر ازدواج می کنند یا خیر، به نشانه های زیر دقت کنید.

به گزارش شفقنا ازبرترین ها، هیچ کس نیست که ازدواج را دوست نداشته باشد. بعضی ها در دهه بیست زندگی شان ازدواج می کنند در حالی که بعضی دیگر دهه سی را ترجیح می دهند. اما در نهایت این بستگی به خود شما و احساس تان دارد. اگر می خواهید بدانید شما هم جزو آن دسته از افرادی هستید که دیر ازدواج می کنند یا خیر، به نشانه های زیر دقت کنید.


 هنوز خودتان را کاملا نمی شناسید

این که با گذشت زمان شما تغییر می کنید یا خیر، هیچ قطعیتی وجود ندارد اما ثابت شده افراد در سن 20 سالگی هنوز به قدر کافی خودشان را نشناخته اند تا بتوانند برای زندگی آینده خود به درستی تصمیم بگیرند. پس اگر دیگران به شما می گویند که هنوز برای ازدواج بچه هستید، نگران نشوید. در واقع آنها به شما توصیه می کنند که برای شناخت بیشتر خود، وقت بگذارید و زمانی که واقعا خودتان و اهداف زندگی تان را شناختید، برای ازدواج اقدام کنید.

 

از نظر مالی تامین نیستید

مهم نیست چقدر شریک زندگی تان را دوست دارید، عشق شما هر چقدر هم که باشد، چیزی که در انتها اهمیت می یابد، پول است. درست است که شما شادی همسرتان را می خواهید اما مشکلات مالی می تواند سدی بین رابطه تان ایجاد کند. شما بدون توانایی مالی قادر به حمایت از یک خانواده نخواهید بود. پس مجبورید تا آن زمان منتظر بمانید.

 

احساس می کنید چیزهایی زیادی برای کشف کردن در جهان وجود دارد 

دهه بیست زندگی اوج ماجراجویی است. احتمالا شما دوست دارید تا جایی که می توانید کل جهان را کشف و تجربه کنید، بنابراین وقت کافی برای یک رابطه دائمی نخواهید داشت و حتی دوست ندارید در یک مکان ثابت مستقر شوید. اگر از نظر شما هیچ احساسی مهم تر از آزادی نیست، احتمال این که زود ازدواج کنید، صفر است.

 

زیاد به ازدواج فکر نمی کنید

اگر در مورد ازدواج تردید دارید و هیچ نکته مثبتی در آن نمی بینید یا فکر می کنید که تنها بودن بسیار جذاب تر است، احتمال این که دیر ازدواج کنید زیاد است. فکر این که باید باقی عمر خود را با یک نفر دیگر بگذرانید برایتان ترسناک است؟ هنوز چیزهای زیادی برای فکر کردن به آنها قبل از ازدواج وجود دارد. بهتر است گاهی خودتان را در موقعیت های مختلف قرار دهید و به این بیاندیشید که زندگی در تنهای برای شما بهتر است یا در کنار فردی دیگر.

 

نمی توانید به کسی اعتماد کنید

حتما برای شما هم پیش آمده که پس از یک تجربه تلخ، به سختی می توانید به دیگران اعتماد کنید. اگر در برقراری رابطه با اطرافیانتان همیشه محتاط عمل می کنید یا به سختی می توانید درباره خودتان با آنها صحبت کنید، یعنی هنوز آمادگی ازدواج را ندارید.

 

به خلوت و تنهایی احتیاج دارید

همه ما گاهی به تنهایی احتیاج داریم اما اگر شما همیشه تنهایی را به بودن در کنار دیگری ترجیح می دهید، برایتان سخت خواهد بود که وارد یک رابطه جدی مانند ازدواج شوید. اگر دوست ندارید هنگام کار در منزل یا زمانی که با خود خلوت کرده اید کسی مزاحم شما شود، نشانه این است که هنوز برای داشتن یک رابطه شاد و موفق آماده نیستید.

 

آمادگی قرار ملاقات ندارید

قرار ملاقات احتیاج به آمادگی دارد. شما باید آنقدر احساس خوب و مثبتی نسبت به خود و رابطه با دیگری داشته باشید تا بتوانید طرف مقابل را تحت تاثیر قرار دهید. این کار از عهده هر کسی بر نمی آید. خجالتی بودن کاری از پیش نمی برد، برای این کار اعتماد به نفس و عزت نفس لازم است. تنها در این صورت است که می توانید از رابطه ای سالم لذت ببرید.

 

 شفقنا زندگی




 




      

آیا تا به حال دقت کرده اید که هنگام دست دادن معمولا چه کسی اول دستش را جلو می آورد؟ به نظر می رسد از آنجا که دست دادن به نشانه احترام و خوشامدگویی انجام می شود، بهتر است که اول میزبان برای انجام آن پیش قدم شود.

به گزارش باشگاه خبرنگاران، در اصولی که به فروشندگان کالا که به سراغ مشتری ها می روند آموزش می دهند، گفته می شود که چنانچه بدون دعوت قبلی و سرزده سراغ مشتری رفته اند، هرگز برای دست دادن پیشقدم نشوند چون مشتری ممکن است از آمدن آنها خوشحال نباشد و این دست دادن تحمیلی، آثار منفی بر این ملاقات خواهد گذاشت.

در این شرایط بهتر است فروشنده منتظر شود تا شخص دیگر برای دست دادن پیشقدم شود و اگر به نظر می رسد که این اتفاق نخواهد افتاد، فقط از حرکت مختصر سر به عنوان ادای احترام استفاده کند.

نکته جالبی که در مورد دست دادن وجود دارد، این است که شما از هر فرهنگی که باشید دست دادن تان ناخودآگاه 3 نوع تاثیر به طرف مقابل منتقل می کند، حتی اگر آگاهانه قصد القای آن را نداشته باشید:

تسلط 
او به دنبال مسلط شدن بر من است، پس باید حواسم را جمع کنم.

فرمانبری 
می توانم بر این فرد حکمرانی کنم و کاری کنم که او از من اطاعت کند.

مساوات 
من با این شخص راحت هستم و هیچ کدام قصد مسلط شدن بر دیگری را نداریم. همانطور که گفته شد، ما توانایی تحریف این احساسات را نداریم چون خودان هم از وجودشان آگاه نیستیم و این احساسات با دست دادن بین ما رد و بدل می شود، بنابراین یک اثر آنی بر حسی که در آن لحظه نسبت به هم داریم می گذارد. حتی اگر زبان گفتارمان با آن در تعارض باشد و اتین اثر آنی به مراتب بیشتر از کلاممان بر سرانجام این ملاقات تاثیر خواهد گذاشت.
حالا ببینیم این 3 نوع احساس بر چه اساسی ایجاد می شوند. نکته های کلی که هنگام دست دادن باید متوجه آن باشیم، محکم و استوار یا نرم و شل دست دادن است.


افراد برونگرا و اجتماعی و کسانی که افکار نو و خلاقانه دارند، قرص و محکم دست می دهند در حالی که افراد خجالتی و عصبی برعکس عمل می کنند.
البته این نکته را نیز باید در نظر بگیرید که افرادی که حرفه آنها متکی به دست هایشان است، مانند جراحان و هنرمندان یا موسیقدانان، ممکن است نتوانند یا نخواهند محکم و استوار دست بدهند زیرا فقط می خواهند از دستان خود محافظت کنند.

 

حالت مخالف دست دادن سلطه طلبانه این است که طرف مقابل تان چنان دست خود را در اختیار شما قرار دهد که دست شما بالاتر و مسلط بر دستش قرار گیرد، به طوری که دست شما به طور نمادین دستش را احاطه کند. این نوع دست دادن به شما احسال کنترل و مهار را القا می کند و شما به این نتیجه می رسید که اوضاع تحت نظر شماست. این نوع دست دادن مخصوصا هنگامی که کسی قصد عذرخواهی دارد، تاثیرگذار است و به طرف حس خوبی می دهد.


چگونه با دست دادن حس برابری ایجاد کنیم؟
وقتی 2 فرد قدرت طلب که هیچ کدام تمایل به پذیرفتن سلطه دیگری ندارد، با هم دست می دهند، چون هر دو سعی در حفظ مقام خود دارند، دست دادنی قفل مانند ایجاد می شود، به طوری که کف دو دست عمودی قرار می گیرند. در این حالت حس برابری و احترام متقابل ایجاد می شود.


چگونه با دست دادن، فرد قدرت طلب را ناکام کنیم؟ 
وقتی کسی برای دست دادن پیشقدم می شود و با بازوی سفت شده و کف دست رو به پایینش شما را وادار می کند که در موضع تسلیم و سلطه پذیری قرار گیرید، به چند روش می توانید او را ناکام کنید:

سعی کنید به فضای خصوصی او تهاجم کنید؛ به این صورت که ابتدا پای چپ خود را در همان حالی که دست تان را برای دست دادن دراز می کنید، جلو بگذارید. این کار به تمرین نیاز دارد زیرا اغلب افراد راست دست که با دست راست شان دست می دهند، اگر بخواهند هنگام دراز کردن دست، پایشان را جلو بگذارند با پای راست این کار را انجام خواهند داد.

با این کار در فضای شخصی طرف مقابل جای می گیرید. حالا پای راست خود را نیز در کنار ای چپ قرار دهید و کف دست تان را عمودی نگه دارید. این گام برداشتن هنگام دست دادن، شما را در موضع قدرت نگه می دارد.

دوم اینکه هنگامی که می خواهید با کسی دست دهید که اهل قدرت طلبی و رییس بازی است، به شکل دوبل دست دهید. یعنی دستان او را بین دست های تان به طور عمودی بگیرید. این فن قدرت را به شما منتقل می کند و ضمنا فن راحتی است.

این نوع دست دادن میزان تماس را افزایش می دهد و کسی که در این کار پیشقدم شده، با محدود کردن حرکت دست طرف مقابل، مهار اوضاع را به دست می گیرد. در ضمن کسی که با 2 دست، دست می دهد؛ این را القا می کند که فردی قابل اعتماد و صادق است.

بدترین انواع دست دادن 


1- ماهی خیس 
بدترین نوع دست دادن، دست دادنی است که با دستان خیس و سرد و بی حال، مانند ماهی خیس، انجام شود. این شکل دست دادن در فرد مقابل حس بسیار بدی ایجاد می کند و شخصیت ضعیف و بی علاقگی را القا می کند و شگفت انگیز است که بسیاری از افرادی که دستان ماهی خیس دارند خودشان از این موضوع آگاه نیستند!


2- استخوان خردکن 
ترسناک ترین شیوه دست دادن است و خاطره بد فاموش نشدنی بر ذهن فرد می گذارد. این نوع دست دادن مشخصه شخصیت بیش از حد تهاجمی است که قصد در هم شکستن روحیه رقیب را دارد.
بدبختانه هیچ راه موثری برای مقابله با این نوع دست دادن ها وجود ندارد. شاید تنها کاری که از دست قربانی برمی آید، این باشد که با صدای بلند بگوید: «آخ! دستم واقعا درد گرفت.»3- گرفتن نوک انگشت 

شاید در نظر اول اینطور وانمود شود که گرفتن نوک انگشت طرف مقابل، نشانه علاقمندی است اما در واقع نشان از نداشتن اعتماد به نفس و بی اعتمادی دارد.
وقتی نوک انگشتان طرف مقابل را می گیریم، انگار که می خواهیم او را در فاصله ای دورتر نگه داریم تا احساس آرامش کنیم.


جمع بندی 

از آنجا که چند دقیقه اول یک دیدار، تعیین کننده عاقبت آن است و دست دادن در همین زمان رخ می دهد، ارزش این را دارد که مدتی وقت بگذاریم و انواع دست دادن های خود و اطرافیانمان را ارزیابی کنیم.
در کل بهترین نوع دست دادن این است که کف دست را عمودی نگه دارید و درست به همان اندازه که طرف مقابل دست شما را می فشارد، دستش را فشار دهید

 

منبع: پنجره خلاقیت




      


 

انرژی حیاتی، جنبة نادیدنی هستی‌ است که جهان را شکل می‌دهد و همه چیز را به جنبش درمی‌آورد. این انرژی قابل دیدن و لمس کردن نیست، اما مانند هوایی که تنفس می‌کنیم ما را دربرگرفته و موجب ایجاد توازن در روح، روان و جسم ما می‌شود. انرژی حیاتی به اشکال مختلف ظهور می‌کند و همة جامدات و موجودات جهان فیزیک و پدپده‌های روحی و روانی را شامل می‌گردد. هرچه انرژی حیاتی متراکم‌تر شود، به ماده و جهان فیزیک نزدیک‌تر است و هرچه رقیق‌تر باشد به تجلیات روح.
مذاهب، مکاتب، فرهنگ‌ها و نژادها همواره از وجود این انرژی آگاه بوده و آن را به اسامی مختلفی نامیده‌اند. مسیحیان آن را «ایت» می‌نامند که در همه‌جا نافذ و سیال است و کاهنان پُلی‌زیری و هاوایی آن‌را «مانا» می خوانند. نزد صوفیان این نیرو به «برکت» شناخته می‌شود. از طرفی پژوهش‌گران روسی این انرژی را به نام «پلاسمای حیاتی» می‌شناسند. همچنین «نومیا» به گفتة پاراسلوس، «انرژی حیاتی و کیهانی» به گفتة برونلر، نام‌هایی ‌است که به انرژی حیاتی اطلاق شده است. همة این اسامی اشاره به انرژی مادر و بنیادین هستی‌ دارند که همه چیز را شکل داده و در همه چیز نفوذ می‌کند. در شماره‌های پیش به انرژی ارگن به گفتة ویلهم رایش و نیروی ادیک کشف رایشن باخ پرداختیم، در این شماره نیز به‌ جلوه‌ای دیگر از انرژی حیاتی، درالفبای باطنی هندوها یعنی «پرانا» می‌پردازیم. . . . .

مکانیزم اعمال خارق العاده 

 

نیروی ذاتی روح به صورت بالقوه و نهفته در روح تمام انسان‏ها وجود دارد. در تاریخ ملل و فرهنگ‏های مختلف، همچنین در تاریخ ادیان الهی و مکاتب گوناگون تجربه‏های متعدد و بسیاری از پدیده‏های عجیب و اعمال خارق‏العاده مشاهده و ثبت شده است، اعمالی چون: شفا دادن بیماری‏ها، غلبه برطبیعت (ایجاد باد، باران، طوفان)، برخاستن از زمین و پرواز کردن، خبردادن از غیب و پیش‏گویی کردن، قدرت تحقق بخشیدن به خواسته‏ها، تبدیل چیزهای مختلف به یکدیگر، زنده کردن مردگان و... که تحت عناوین مختلفی همچون معجزه وکرامات شناخته می‏شوند. درباره چگونگی وقوع این پدیده‏های فوق طبیعی یا صحت و سقم آن، نظرها و دیدگاه‏های گوناگونی وجود دارد. عده‏ای این پدیده‏ها را صرفاً منحصر به عهد عتیق می‏دانند و آنها را به اولیاء خداوند نسبت می‏دهند. عده‏ای هم به طور کلی وقوع این اعمال را رد می‏کنند و آنها را منتج از اوهام و شعبده تلقی می‏کنند. در این میان محققان و دانشمندانی هم وجود دارند که به بررسی این گونه اعمال می‏پردازند و سعی در دریافت قوانین حاکم بر اعمال فوق طبیعی دارند. به طور کلی مکاتب باطنی وقوع اعمال خارق‏العاده را به توانایی ذاتی روح نسبت می‏دهند و اظهار می‏کنند که نیروی ذاتی روح به صورت بالقوه و نهفته در روح تمام انسان‏ها وجود دارد. آنها هم چنین مسئله پرورش و فعال نمودن این نیروی ذاتی را مطرح می‏کنند که در صورت شکوفا شدن می‏تواند کاربردهای شگرفی در زندگی روزمره و بهبود آن داشته باشد و موجب تعالی انسان گردد. در عصر کنونی به مدت چندین دهه است که دانشمندان در زمینه‏های فیزیک، زیست شناسی، ژنتیک، روانشناسی، فراروانشناسی و... این مبحث را مدّ نظر قرار داده و از رهگذر نتایج حاصله، به همسویی‏هایی با باطن‏گرایان شرق دست یافته‏اند. علم کنونی و در دسترس بشر، به طور روشن و کامل قادر به توجیه و ارائه پاسخی قطعی به پدیده‏های خارق‏العاده نیست، ولی تحقیقات دانشمندان بخصوص در فیزیک نو راهی به سوی تبیین و درک روح و اعمال خارق‏العاده ناشی از توان ذاتی روح باز کرده است. آنچه در علم ثابت شده وجود نوعی شعور و آگاهی در ذرات بنیادی و انرژی و شعوری فراسوی ماده در کل هستی است. این مقاله قصد دارد توانایی‏های بالقوه روحی-روانی انسان را مدّ نظر قرار داده و ارتباط آن را با اعمال خارق‏العاده، بررسی کند. دسته‏بندی چنین اعمالی از نظر تفاوت‏ها، چگونگی وقوع و مکانیزم‏شان از دیگر اهداف این مقاله است. تعریف اعمال خارق‏العاده پدیده‏های فوق طبیعی و اعمال خارق‏العاده شامل پدیده‏هایی می‏گردد که ماورا ماده و خارج از تبیین فیزیک مکانیکی می‏باشد و به مجموعه پدیده‏هایی اطلاق می‏گردد که در حیطه جهان انرژی-آگاهی قرار دارد و علت اصلی آن نیروی ذهنی-روحی انسان است. چگونگی وقوع اعمال خارق‏العاده پدیده‏های فوق طبیعی از نظر تفاوت در چگونگی وقوعشان، به سه دسته کلی تقسیم می‏شوند. دسته اول به گروهی از پدیده‏ها اطلاق می‏گردد که مربوط به روح خداوند است و از طریق اولیا و انبیا و منتخبین خداوند صادر می‏شود. دسته دوم شامل گروهی از پدیده‏هاست که انجام آن مربوط به روح فردی می‏باشد. در این روش از طریق انجام تمرینات، فنون و تکنیک‏ها، نیروی ذاتی روح را فعال نموده و موجب وقوع پدیده‏های فوق طبیعی می‏شوند. دسته سوم به اعمالی خارق‏العاده اطلاق می‏گردد که توسط کارگزاران روحی و غیبی وقوعشان امکان‏پذیر است. الف - همانطور که گفته شد، دسته اول شامل گروهی می‏شود که از اولیا و انبیا و منتخبین خداوند صادر می‏گردد. افرادی که به دلیل بزرگی و پاکی روحشان واسطه‏هایی بین خداوند و انسان‏های عادی هستند. در کتب آسمانی نیز از اعمال فوق طبیعی و خارق‏العاده روحی آنان یاد شده است. در حقیقت این افراد تحت القا روح الهی قرار گرفته‏اند و از این طریق توانایی‏های خارق‏العاده روح آنان آشکار شده، آنها برای نیل به این قدرت ذاتی تمرینی انجام نداده‏اند. نیروهای طبیعت تحت کنترل آنها و قدرت خداوند پشتیبان کلامشان می‏باشد. آنها که روحشان با روح خداوند یگانه شده است بیماری‏ها را شفا می‏دهند، مرده را زنده می‏کنند و با تکه نانی گروه بی‏شماری را سیر می‏نمایند... ب - دسته دوم شامل افرادی می‏شود که از طریق روش‏های خاص و تمرینات ویژه ذهنی و بدنی نیروی ذاتی روح خود را فعال نموده و به توانایی‏هایی از قدرت روح خود دست می‏یابند. هسته مرکزی این روش‏ها بکارگیری نیروی روحی تحت تسلط و کنترل ذهن است. آنطور که ثابت شده حدی برای توانایی‏های بدنمان تحت نظارت ذهن وجود ندارد. این توانایی‏ها بعداز سال‏ها تمرینات مراقبه و تمرکز ذهن، تجسم و تخیل خلاق، تمرینات تنفسی و تمرینات خاص بدنی و... حاصل می‏گردد. از جمله این قدرت‏ها کنترل آگاهانه اعمال حیاتی غیرارادی بدن مانند آهنگ نبض، تنفس، هاضمه، سوخت و ساز غذا، فعالیت کلیه‏ها و... است که می‏توانند تحت تأثیر اراده قرار بگیرند و به طور دلخواه تغییر کنند. افراد ماهری که سال‏ها وقت صرف کرده‏اند، می‏توانند ضربان قلب خود را تا حد مرگ کاهش دهند و دمای بدن را تا جایی که در حالت عادی مرگ‏آور است، پایین بیاورند و تنفس را به حدود یک بار در هر چند دقیقه برسانند. در این حالت بدن در شرایطی مشابه خواب زمستانی بعضی حیوانات قرار می‏گیرد، بنابراین آنها حتی می‏توانند خود را زنده، بدون بروز آثار سوئی، روزهای متمادی مدفون کنند و یا واکنش‏های بدن را چنان منحرف کنند که بدون احساس درد، سوزن به اعضا بدن فرو برند و سیخ از چانه و زبان بگذرانند. در حین انجام این اعمال تحت کنترل روح، دستگاه اعصاب نباتی )سمپاتیک( به طور موضعی حذف شده یا به نحوی تحریک می‏شوند که از خونریزی جلوگیری می‏شود. از دیگر اعمالی که توسط روح فردی و نیروی ذهن صورت می‏گیرد: بی‏وزنی، شفابخشی، جابجایی اشیاء، تأثیرگذاری از فاصله، تله‏پاتی، خبر دادن از غیب، کنترل و تسلط بر کالبد اختری، همزمان در دومکان بودن، بکارگیری نیروی روحی در هنرهای رزمی و... می‏باشد. در هنرهای رزمی تایی‏چی و شائولین، به‏کارگیری انرژی روحی و هماهنگی ذهن و جسم موجب می‏گردد تا قابلیت‏های مهیبی کسب شود. برای مثال یک استاد تایی‏چی می‏تواند با ضربه‏ای آرام و ملایم ولی متمرکز شخصی را به هوا پرتاب کند و به زمین بزند، درست مانند اینکه نیروی الکتریسیته از وی عبور کرده باشد. ج- دسته سوم مربوط به انجام اعمال خارق‏العاده توسط کارگزاران روحی )واسطه‏ها( میشود. در این روش عامل براساس به کارگیری موجودات واسطه‏ای عمدتاً روحی و انرژیک، موجب بروز پدیده‏های فوق طبیعی می‏گردد. این موجودات کارگزار را در فرهنگ عمومی به نام‏های ارواح، جنیان، موکلان، ملائک و... می‏شناسیم. استفاده از ارواح امکانی است که در اختیار انسان قرار داده شده است. برای مثال در کتب مقدس اشارات متعددی مبنی بر اقتدار و کنترل بسیار بالای حضرت سلیمان بر کارگزاران بیشمار از جنس‏های مختلف و به کارگیری آنها گردیده که در آنی و لحظه‏ای اعمالی خارق‏العاده را به فرمان حضرت سلیمان انجام می‏دادند. از اواخر قرن نوزدهم به بعد در اروپا و آمریکا تحقیقات گسترده‏ای در زمینه پدیده‏های روحی و ادراکات فراحسی توسط محققان و دانشمندان برجسته صورت گرفته و نتایج شاخصی نیز حاصل شده است. از جمله دانشمندان برجسته "سر ویلیام کروکس"(1) فیزیکدان صاحب نام انگلیسی و "آلان کارداک"(2) پزشک فرانسوی را می‏توان نام برد. نتایج کلی که از مطالعه و مشاهده پدیده‏های مرتبط با ارواح به دست آمده است بدین قرار است: 1- پدیده‏های مرتبط با روح توسط موجوداتی هوشمند و غیرمتجسد یعنی توسط ارواح آزاد پدید آورده می‏شوند. 2- ارواح آزاد که موجودات دنیای روحی هستند، همه جا در فضای بیکران پراکنده می‏باشند حتی در کنار و در اطراف ما پیوسته رفت و آمد دارند. 3- برخی از ارواح که در هر دو عالم روحی و جسمی نفوذ دارند، از جمله عوامل نیرومند طبیعت می‏باشند. 4- هر یک از ارواح به تناسب پیشرفتی که احراز کرده است، به درجات مختلف نیکی یا بدی و علم یا جهل نائل می‏گردد. 5- ارواح آزاد در صورت فراهم بودن بعضی شرایط مخصوص می‏توانند با زندگانی جسمانی تماس یابند و احیاناً پاره‏ای پدیده‏ها را به وجود آورند. 6- ارتباط ارواح با انسان‏ها از مجرای مدیوم‏ها )انسان‏های واسطه( برقرار می‏شود وبه نسبت استعداد و قدرت مدیوم‏ها، ارواح پدیده‏های مختلفی را بروز می‏دهند مانند بلند کردن اشیا سنگین یا سبک، حرکت اشیاء، ظهور نورهای مختلف از منبع نامعلوم، ایجاد صدا و تجسد ارواح، آوردن و ظهور شئی از مکان دیگر )پدیده آورش( و... مؤخره این امکان وجود دارد که بسیاری از افراد، به راحتی هر لحظه از کنار وقوع اعمال خارق‏العاده و تفاسیر و تعابیر آنها عبور کنند، اما شکی نیست که در عصر حاضر، علاقه و توجه جدی نسبت به پدیده‏ها و امور ماورالطبیعه، افزایش چشمگیری پیدا کرده است. این توجه در عصری که بسیاری سعی دارند برای تمامی پدیده‏های فوق طبیعی، دلایل علمی و مستند ارایه دهند، نوید دهنده آینده درخشانی است. منابع: - واتسن، لیال؛ "فوق طبیعت" ترجمه شهریار بحرانی، احمد ارژمند، تهران، انتشارات امیرکبیر، 1369. - هامفری، نائومی؛ "مدیتیشن" ترجمه دکتر رضا جمالیان، ناشر مترجم، 1370. - ولیزاده، صمد؛ "ابرنیروی چی" انتشارات زرقلم، 1370. - کارداک، آلان؛ "ارتباط باارواح" ترجمه حسن سعد. - مرکز تحقیقات و مطالعات انرژی‏زایی-روح‏زایی؛ "پدیده‏های انرژیی‏زایی و ردیابی نشانه‏های روح‏زایی" نشر حم، 1382. پی‏نوشت: 1- Sir William Crux 2- Allan Kardak

چندی است از دور و نزدیک اخبار حیرت‏انگیزی راجع به وقوع اعمال خارق‏العاده می‏شنویم. خلق اشیا و ناپدید کردن آنها، خبر گرفتن از غیب، شفای بیماری، غلبه بر نیروهای طبیعت، همزمان در دو مکان بودن و... اخبار مربوط به اعمال خارق‏العاده نه تنها نظر و توجه عموم مردم را به خود جلب کرده است، بلکه محققان و دانشمندان بسیاری در جهت اثبات و توجیه و تفسیر آنها به کار تحقیق و بررسی پرداخته‏اند و از طریق انجام آزمایش‏های بسیار موجب گسترش اینگونه پدیده‏ها شده‏اند. هم‏چنین چندین دهه است که دانش متعارف این مبحث را از زوایای گوناگون وقوع پدیده‏ها، مورد بررسی و مد نظر قرار داده است. امروزه با اطمینان می‏توان گفت که دانش متعارف، وجود توانمندی‏های فوق‏العاده در انسان را تأیید می‏کند و بروز چنین پدیده‏هایی از طرف انسان به اثبات رسیده است. اکنون دانشمندان در پی فرمول‏بندی‏ها و توجیه و تفسیر نحوه عملکرد آن‏ها می‏باشند. ثبت تغییرات میدان مغناطیسی بدن و جریان الکتریکی مغز به هنگام انجام اعمال خارق‏العاده(1)، عکسبرداری از فوران انرژی به هنگام شفا، کشف جایگاه فیزیکی انجام پدیده‏های فوق طبیعی در مغز انسان، تفاسیر فیزیکدانان از پدیده‏ها بر مبنای تئوری‏های فیزیک نو از جمله دستاوردهای منتج از تلاش‏های دانشمندان بوده است.(2) حال که وجود توانمندی‏های فوق‏العاده در انسان به اثبات رسیده سوالاتی مطرح می‏شوند که این اخبار حاوی چه پیامی برای انسان هستند؟ چرا همه انسان‏ها قادر به انجام اینگونه اعمال نیستند؟ چرا تنها عده‏ای موفق به استفاده از نیروهای بالقوه روحی خود می‏گردند؟ محققان پاسخ را اینگونه داده‏اند، ذهن و سطح آگاهی انسان تعیین کننده برخورداری از توانائی‏ها و محدودیت‏های او می‏باشند. ذهن )روان( آدمی پدیده‏ای اسرارآمیز است و بسان ماشینی بسیار قدرتمند، تاثیری کامل بر جسم، بروز توانائی‏ها و بیماری‏ها و حتی بر کیفیت زندگی انسان دارد و شکل دهنده موفقیت‏ها و شکست‏هایش می‏باشد. این موضوع قرن‏هاست که هم دانشمندان و هم فیلسوفان را متحیر ساخته است. هر نظریه‏ای که در زمینه هوشیاری و آگاهی مطرح می‏شود به نوعی تحت تاثیر فلسفه‏ای قرار دارد که متداول و غالب است. در دانش مادی‏گرایانه معاصر که بر غرب حکومت می‏کند، شعور و آگاهی تنها به عنوان آثار و نشانه‏هایی از مغز، تلقی و تصور می‏شود. اما فلسفه شرق مسئله را از زاویه کاملاً متفاوتی مد نظر قرار داده و تمام این آثار و شواهد را مربوط به حقایق روحی و بازتاب‏هایی از قدرت روحی می‏انگارد. از این دیدگاه ذهن انسان پدیده‏ای منفرد و شخصی نیست بلکه یک وجود جهانی است. کل هستی و کیهان حاوی شعور و آگاهی است که به نام ذهن کیهانی شناخته می‏شود. ذهن کیهانی دارای سطوح مختلفی است. ذهن)روان( انسان، این اقیانوس عظیم آگاهی و انرژی نیز دارای هفت سطح کلی است که با سطوح ذهن کیهانی مطابقت دارد. هر سطحی از آگاهی دارای ساختار معینی است. سطوح پائین‏تر آگاهی، متراکم‏تر و با جهان فیزیکی در ارتباط است و سطوح بالاتر، ساختاری لطیف‏تر دارد و به سطوح متعالی‏تر و برتر آگاهی مربوط می‏گردد. آنچه که مسلم است آگاهی عموم مردم در سطوح پائین‏تر مستقر است. این استقرار به دلیل انتخاب خود انسان بوجود آمده و بر اساس تمرکز بیش از حد او بر زندگی مادی و بی‏توجهی به زندگی باطنی است. این نحوه زندگی ارتباط بین فرد و سطوح برتر آگاهی را قطع کرده و جدائی بوجود آورده و خود موجب ایجاد حجاب‏ها و موانع بسیاری بر سر راه ارتباط با شعور برتر شده است. در نتیجه تغذیه از آگاهی برتر میسر نمی‏باشد. در این سطح از آگاهی، هستی فرد منحصر به جسم و توانائی‏های محدود آن می‏باشد. آگاهی او در سطح کلام اینگونه است: "من جسم هستم. من ذهن دارم". "من روح دارم". "این درخت است". "این آسمان است". در این سطح از آگاهی، فرد خود را هم هویت با جسم خود می‏شناسد و روح و ذهن خود را از متعلقات جسم خود می‏داند. این در صورتی است که ذهن فرد مستقر در سطوح برتر آگاهی از شعور عالی هستی تغذیه می‏کند. او به وحدت قائل است و بین روح هستی، روح، ذهن و جسم خود تمایزی قائل نیست. تجلی کلام او در این سطح اینگونه است: "من روح هستم". "درخت در من است"، آسمان در من است، من‏از تو جدا نیستم". فردی که در این سطح از آگاهی مستقر است وقتی به درخت فرمان بارور شدن بدهد، درخت باور می شود. "من هستم" این دو گروه بسیار باهم تفاوت دارد. این یکی در توهم و فراموشی زندگی می‏کند و توانائی‏های خود را محدود به خوردن، خوابیدن ، کارکردن و... کرده است و آن یکی، به نسبت عمق ارتباطش با شعور برتر و به نسبت یگانگی با روح خود و روح هستی، بزرگتر و بزرگتر، و وسیع و وسیع‏تر می‏شود. پر واضح است که تمایل اصیل هر انسانی متوجه کامل شدن و توانمند ساختن قابلیت‏ها و واقعیت بخشیدن به نیروهای نهفته خود است، اما شکوفائی توانائی‏ها و عبور از محدویت‏ها میسرنمی‏شود مگر در ارتباط با شعور برتر هستی. برقراری ارتباط با شعور برتر چگونه اتفاق می‏افتد؟ همه ادیان شیوه‏ها و طرق خاص خود را برای ایجاد ارتباطی بیشتر و گسترده‏تر ارائه داده‏اند. همچنین در بسیاری از مکاتب شرقی تعلیماتی همچون مراقبه و تمرینات جسمی و تمرکزی به منظور بیدار سازی این ارتباط در نظر گرفته شده است. یکی از مهم‏ترین راه‏های برقراری ارتباط، شناخت از طریق تعقل و تجربه حیطه‏های باطنی است. توجه به باطن گامی در جهت شناخت باطنی است و شناخت باطنی مانند پلی است که سطوح مختلف آگاهی را به هم مرتبط می‏سازد. همانگونه که برتری و اقتدار انسان بر طبیعت به دلیل احاطه او بر دانش ظاهری است، شناخت و کسب دانش باطنی نیز موجب تسلط و قدرت و گسترش هستی انسان در حوزه باطنی می‏گردد. دانائی و شناخت، حجابها، شرطی شدگی‏ها و توهمات را از بین می‏برد و انسان را از تاریکیها، موانع و ضعفها عبور می‏دهد. این راهی است آهسته و گام به گام، همانگونه که حجابها و شرطی شدگیها ناگهان بوجود نیامده بلکه در طی زمان و به آهستگی ایجاد شده و انسان را از اصل خود دور ساخته است. از سوئی تنها نوع شناختی که میتواند به این آهستگی سرعت بخشد و راه را کوتاه کند، شناخت قلبی و ایمان است. ایمان به غیب و باطن خود و جهان هستی، اوج آگاهی و شناخت است. آنجا که ایمان وارد می‏شود هر خواسته‏ای تحقق پیدا می‏کند. و اما گام اول. آنچه که بسیاری از محققین در زمینه چگونگی وقوع پدیده‏های غیر متعارف اذعان می‏دارند این است که دیدگاه‏ها و باورهای انسان تاثیر بسزایی در امکان به وجود آمدن اعمال خارق العاده دارند. از طرفی در آزمایشات تجربی نیز این موضوع به اثبات رسیده که دیدگاه بدبینانه و منفی نسبت به وجود این گونه پدیده‏ها، خود مانع بزرگی در جهت عدم بروز آن‏ها است. از این رو محققین اولین گام را برای اینکه انسان شاهد وقوع پدیده‏های غیر متعارف باشد، نداشتن قضاوت منفی و بطور کلی بی‏قضاوتی در حوزه باطنی دانسته‏اند. در این صورت احتمال وقوع اینگونه پدیده‏ها بوجود خواهد آمد. هم‏چنین این امکان وجود دارد که با مشاهده اعمال خارق العاده و شنیدن خبرهای به ظاهر عجیب و غریب، انسان به فکر فرو رود و وضعیت خود را بسنجد، دست به انتخاب زند و با باور باطن و حقیقت وجودی خود آنچه راکه باید، تجربه کند و در مسیر درست گام بردارد. پی‏نوشت: 1- در کتاب جنگ روانی-3، ص 118 مواردی از اعمال خارق‏العاده معرفی شده است. مانند عبور شیئی از مانع که در شرایط کنترل شده، از آن با سرعت بسیار بالا (400 عکس در ثانیه( فیلمبرداری گردید. 2- تحقیقات بسیاری در این زمینه در کتاب روش‏های جنگ روانی-3، نتایج تحقیقات و کشفیات فراروانشناسی، به تفصیل داده شده است.

 





      

 

1- وقت خود را برای اظهار تاسف و ترحم برای خود تلف نمی‌کنند

بسیاری از مشکلات و غم‌هایی که در طول زندگی برای ما پیش می‌آید غیرقابل اجتناب است اما احساس تاسف برای خودتان یک انتخاب است. زمانی که در پرداخت صورتحساب‌ها و بدهی‌های خود با مشکل برخورد می‌کنید یا دچار مشکلات سلامتی هستید، غرق شدن در حس ترحم و تاسف برای خود مشکلی را حل نخواهد کرد. اگر در معرض ابتلا به احساس تاسف برای خودتان هستید، ذهن خود را آموزش دهید که قدردانی را جایگزین این حس ترحم و دلسوزی مخرب کند. افراد با ذهنی قدرتمند وقت و انرژی خود را صرف فکر کردن به مشکلات و شرایط ناراحت کننده خود نمی‌کنند به جای آن بر روی راه‌حل‌ها تمرکز می‌کنند.

2- قدرت و تاثیر خودشان را نادیده نمی‌گیرند

مقصر شناختن و سرزنش کردن افراد در شرایط و مشکلات ما بسیار وسوسه انگیز و متداول است. فکر کردن به چیزهایی از قبیل این که «رفتار مادر من منجر شد من احساس بدی نسبت به خودم داشته باشم» در واقع دیگران را به عامل تاثیرگذار زندگی ما تبدیل می‌کند. مسئولیت رفتار، افکار و احساسات خود را بپذیرید. توانمدسازی شخصی جزء ضروری ساختن ذهنی قدرتمند و زندگی دلخواه شما است.

3- از تغییرات شرمسار نمی‌شوند

اگر چه زمانی که ما در محدوده راحتی و آسایش خود هستیم احساس امنیت بیشتری می‌کنیم اما اجتناب از چالش‌های جدید، خود بزرگترین مانع در رسیدن به یک زندگی کامل و غنی است. یاد بگیرید که چالش‌های جدید زندگی را با تمام سختی‌ها و درگیری‌های احتمالیش بپذیرد. ناراحتی‌ها و دشواری‌های انجام کاری جدید می‌تواند اولین گام یک سفر طولانی به سمت بهبود زندگی شما باشد.

تمرین کنید که احساسات ناراحت کننده‌ای که در ارتباط با تغییرهایی از قبیل خاتمه دادن به یک رابطه ناسالم و یا پیدا کردن یک کار جدید ایجاد می‌شوند، تحمل کنید. افزایش اعتماد به نفس توانایی شما را برای ایجاد آینده‌ای بهتر ارتقا می‌دهد.

4- انرژی خود را صرف چیزهایی که در محدوه کنترل آن‌ها نیست نمی‌کنند

اغلب نگرانی‌ها ما در مورد چیزهایی ست که قدرت تغییر و کنترلی بر روی آن نداریم. به جای تمرکز بر آماده شدن و تجهیز در برابر طوفان انرژی خود را صرف امید و آرزوی این می‌کنیم که طوفانی رخ ندهد. اگر انرژی خود را در کارهایی که تحت کنترل ماست سرمایه‌گذاری کنیم مسیر بهبود زندگی را هموارتر کرده‌ایم. زمان‎هایی را که نگران فرصت‌ها و انتخاب‌های اطرافیانتان هستید، به رفتارهای رقبا فکر می‌کنید، و یا هر نگرانی دیگری که از حیطه کنترل و قدرت ما خارج است، به یاد بیاورید و از این پس انرژی خود را صرف چیزهایی کنید که برای زندگی شما مفید و سازنده است.

5- نگران خوشایند بودن برای دیگران و قضاوت آن‌ها نیستند

بسیاری از مردم ادعا می‌کنند که به آن‌چه مردم در مورد آن‌ها فکر می‌کنند اهمیتی نمی‌دهند اما در واقع غالبا یک مکانیسم دفاعی وجود دارد به این معنی که ما از ترد شدن توسط افراد دچار آسیب و ناراحتی می‌شویم.

رضایت و خوشامد مردم در موقعیت‌های مختلف یکسان نیست و گاه عمیقا موجب ترس و نگرانی افراد می‌شود. گفتن بعضی حرف‌ها و انجام دادن برخی کارها جسارت می‌خواهد اما در نظر داشته باشید شما یکبار زندگی خواهید کرد پس براساس ارزش‌ها و تفکرات خود زندگی کنید حتی اگر روش انتخابی شما برای اطرافیان محبوب نباشد.

نمی‌توانم فرمول موفقیت را برای شما بیان کنم؛ اما اگر فرمول شکست را می‌خواهید آن است که بکوشید همه را راضی نگه دارید.


6- از ریسک‌های حساب‌شده نمی‌هراسند

در کارها و انتخاب‌های روزمره ما ده‌ها و شاید صدها خطر وجود دارد که ما ریسک آن را پذیرفته‌ایم هر چند که سعی می‌کنیم با انجام اقدامات مناسب تا حد ممکن احتمال وقوع حادثه و یا شدت آسیب را پایین بیاوریم. مثلا برای دوچرخه سواری و یا موتوسواری از کلاه ایمنی استفاده می‌‌کنیم. اغلب انتخاب‌هایی که ما در طول زندگی بر اساس احساس است و نه بر اساس سطح ریسک و قاعدتا تصمیم‌گیری‌های ما بر پایه میزان ترس، راه دقیق و صحیحی در پیش بینی میزان ریسک آن انتخاب نیست.

در واقع حس ترس ما از انجام یک کار جدید یا ایجاد یک تغییر مانع از آن می‌شود که محاسبه دقیقی بر میزان ریسک انتخابمان داشته باشیم. احساسات قابل اعتماد نیستند. به یاد داشته باشید که میزان خطر هیچ‌گاه صفر نمی‌شود آن‌چه که باید بیاموزید محاسبه و تخمین ریسک انتخاب‌هایی ست که در زندگی انجام می‌دهید تا بهترین تصمیم گیری را در موقعیت داشته باشید.

7- در گذشته غرق نمی‌شوند

هر چند که تامل در گذشته و درس گرفتن از آن نقشی مهم در ساخت ذهنی قدرتمند و زندگی موفق دارد اما این بدان معنا نیست که در اتفاقات گذشته غرق شوید. به عنوان یک گام ضروری در مسیر بهبود فردی باید در زمان حال زندگی کنید و از تجربیات گذشته برای برنامه‌ریزی و چشم انداز آینده خود استفاده کنید.

نمی‌توانیم گذشته را تغییر دهیم ، تنها باید خاطرات شیرین را به یاد سپرد و لغزش‌های گذشته را توشه راه خرد سازیم. نمی‌توانیم آینده را پیش بینی کنیم، تنها باید امیدوار باشیم و خواهان بهترین و هر آنچه نیکوست و باور کنیم که چنین خواهد شد. می‌توانیم روزی را زندگی کنیم دَم را غنیمت شمریم و همواره در جستجو تا بهتر و نیکوتر باشیم!

8- یک اشتباه را بیش از یک بار انجام نمی‌دهند

اگر انجام یک اشتباه در واقع تضمینی باشد که دیگر آن اشتباه را هرگز تکرار نکنیم بسیار عالی خواهد بود اما در حقیقت ما اغلب از یک سوراخ چندین بار گزیده می‌شویم.

خطاهایی را که مرتکب شده‌اید با فروتنی بپذیرید و به دنبال استراتژی باشید تا بتوانید راه بهتری را انتخاب کنید. افرادی با ذهن قدرتمند اشتباهات خود را مخفی نمی‌کنند و برای ارتکاب آن به دنبال بهانه نیستند بلکه از خطاهای خود درس گرفته و فرصتی برای رشد خود فراهم می‌کنند.

هر آنچه بشر آموخته، از طریق آزمایش و خطا بوده است. انسان‌ها تنها از طریق اشتباه به حقیقت می‌رسند.

9- از موفقیت دیگران رنجیده خاطر نمی‌شوند

ممکن است تماشای همکارتان که ارتقای شغلی گرفته است یا صحبت با دوستانتان وقتی از دستاوردها و موفقیت‌های خود تعریف می‌کنند، حس حسادت شما را تحریک کند در حالی که این حس منفی ایجاد شده توانایی شما را در رسیدن به اهدافتان مختل می‌سازد. زمانی که در مسیر اهداف خود گام برمی‌دارید اجازه ندهید که موفقیت‌های دیگران و افکار منفی شما را متوقف کند، به هدفتان متعهد باشید و تلاش کنید.

 اگر حداکثر تلاش خود را کرده‌اید، حتما به موفقیت‌هایی هم رسیده‌اید. قرار نیست همه به نهایت برسند. همه بهترین فروشنده یا بهترین بازیکن بسکتبال نخواهند شد، باوجود این شما هم می‌توانید یکی از بهترین‌ها باشید.

مایکل جردن

10- پس از شکست تسلیم نمی‌شوند

اغلب ما به طور طبیعی زمانی که تلاشمان به نتیجه مطلوب نمی‌رسد خجالت‌زده و دلسرد می‌شویم درواقع درگیری با این احساسات به دلیل نگرش ما به شکست است. تقریبا غیر ممکن است که شما به موفقیت دست یابید بدون آن‌که هرگز شکست را تجربه کرده باشید. افرادی با ذهن قوی شکست را به عنوان بخشی از مسیر موفقیت می‌پذیرند، بخشی که موجی می‌شود که برخی از محدودیت‌ها و موانع از بین بروند و با پتانسیل  و دانش بیشتری در مسیر اهداف خود گام بردارند.

موفقیت توانایی رفتن از شکستی به شکست دیگر بدون از دست دادن شور و حرارت است.

وینستون چرچیل


11- از زمان‌های تنهایی نمی‌ترسند

در جهان سریع و رو به پیشرفت امروز به واسطه دغدغه‌های بسیار، یافتن زمان کوتاهی برای آرامش اغلب نیازمند تلاش بسیار است هر چند که اغلب افراد از سکوت و تنهایی اجتناب می‌کنند که شاید دلیل اصلی آن نداشتن فعالیت مناسبی برای زمان‌هایی تنهایی باشد. برای ساختن ذهنی قدرتمند نیاز به زمان‌هایی دارید که به خودتان اختصاص دهید. در تنهایی و آرامش می‌توانید به اهدافتان فکر کنید، فرصت‌ها را شناسایی کنید و برای حرکت در مسیر زندگی بهتر برنامه‌ریزی کنید.

12- احساس نمی‌کنند دنیا چیزی به آن‌ها بدهکار است

گیر افتادن در حس حق به جانب بودن بسیار ساده است. اما انتظار برای این‌که دنیا (یا مردم آن) چیزی را که ما فکر می‌کنیم از آن‌ها طلب‌کاریم به ما بدهند، استراتژی خوبی برای زندگی نیست. اگر تمام حواس‌تان درگیر این باشد که چیزهایی که فکر می‌کنید حق‌تان است را به چنگ بیاورید، به اندازه کافی وقت نخواهید داشت که به چیزهایی که باید بدهید فکر کنید. همه ما (فارغ از این‌که زندگی با ما عادلانه رفتار کرده است یا خیر) نعمت‌هایی داریم که می‌توانند به اشتراک گذاشته شوند.

13- به دنبال نتایج آنی نمی‌گردند

به نظرتان جالب نبود اگر همه کارهای دنیا تنها را می‌شد با فشردن یک کلید انجام داد؟ ما گاهی آن‌چنان به دنیای «بدون صف و بدون انتظار»مان عادت می‌کنیم که ذهن ما کم‌کم می‌پذیرد که همه چیز باید آنی اتفاق بیافتد. اما رشد شخصیت ما با سرعتی کندتر از یک حلزون اتفاق می‌افتد و نه سرعت رعد و برق! فرقی نمی‌کند بخواهید وزن کم کنید یا عادتی خوب را در خودتان پرورش دهید، آهسته و پیوسته رفتن همیشه بهتر جواب می‌دهد و عجله تنها باعث ناامیدی خواهد شد. افراد قوی می‌دانند که تغییر کردن به زمان احتیاج دارد و به سختی تلاش می‌کنند تا به نتیجه برسند.

 

منبع: یک پزشک

 




      

 

میزان اعتقاد انسان به تقدیر، در رحم مادر شکل می‌گیرد

دوشنبه 14 اردیبهشت 1394

 نتایج پژوهش جدید محققان دانشگاه سوانسی حاکی از آن است که میزان اعتقاد انسان به تقدیر در رحم مادر شکل می‌گیرد.

 

به گزارش سرویس پژوهشی ایسنا، محققان مدعی هستند که منبع کنترل شخصی هر فرد - میزانی که افراد معتقدند می‌توانند رویدادهای تاثیرگذار بر زندگی‌شان را کنترل کنند- تاحدی تحت تاثیر میزان هورمون تستوسترونی است که جنین در رحم، در معرض آن قرار دارد.

گفته می‌شود که هر فرد در صورتی که احساس کند کنترل را در دست دارد، دارای یک منبع کنترل درونی بوده و اگر احساس کند که رویدادهایی که برایشان اتفاق می‌افتد، تحت کنترل نیروهای خارجی است، دارای منبع کنترل بیرونی است.

پژوهش‌های پیشین نشان داده که زنان بیشتر از مردان احتمال دارد که دارای منبع کنترل بیرونی باشند و این اثر در همه فرهنگ‌ها ثابت باقی مانده است.

روانشناسان دانشگاه سوانسی برای این تحقیق به اندازه‌گیری انگشتان اشاره و حلقه شرکت‌کنندگان و نسبت بین آن‌ها پرداختند. این نسبت، نشانگر خوبی برای میزان تستوسترونی است که کودک در جنین با آن مواجه بوده است.

هرچه اندازه انگشت حلقه نسبت به انگشت اشاره بلندتر باشد، نشان‌دهنده میزان تستوسترون بیشتر در دوره بارداری بوده که این موضوع، در مردان رایج‌تر است.

محققان سپس به ارزیابی باورهای شرکت‌کنندگان با استفاده از پرسش‌نامه منبع کنترل پرداختند که یک ابزار استاندارد روانشناسی است که از دهه 1960 تاکنون برای اندازه‌گیری تفاوت سبک بینش افراد مورد استفاده بوده است.

آن‌ها دریافتند که هر چه نسبت انگشت اشاره به حلقه در دست راست زنان کوچکتر باشد، احتمال برخورداری از منبع کنترل درونی در آن‌ها مانند مردان بیشتر است.

به گفته محققان، منبع کنترل با طیف گوناگونی از رفتارها و پیامدها مانند استرس و افسردگی، باورهای مذهبی و رضایت از کار و عملکرد مرتبط است که نشان می‌دهد، بُعد مهم و دور از دسترسی از شخصیت هر فرد به شمار می‌رود.

بر اساس یافته‌های محققان، هورمون‌های جنسی زمان بارداری نه تنها ممکن است مستقیما بر منبع کنترل فرد تاثیر بگذارند، بلکه ممکن است بطور غیر مستقیم بر تعداد زیادی از سایر ویژگی‌های رفتاری و شخصی که مبتنی بر منبع کنترل به عنوان یک مکانسیم زمینه‌ای هستند، تاثیرگذار باشد.

نتایج این پژوهش در مجله Personality and Individual Differences منتشر شده است.

منبع: شفقنا زندگی

 

 




      
<   <<   16   17   18   19   20      




گفته : ,

------------------------
:
نظر شما
نام شما:
پست الکترونیک:
وب سایت:
کد تایید:
لطفاً پیام های غیر مرتبط با مطلب این صفحه را از قسمت تماس با ما ارسال کنید