سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منکوئیل
بسم الله الرحمن الرحیم با درود فراوان نسبت به خوانندگانان عزیز تمام این مطالب این وبلاگ جهت بالا بردن معلومات افراد خواننده می باشد و کاربرد وجهت گیری های خاص(سیاسی/اجتماعی/دینی/.....)ندارد.این مطالب جهت بالا بردن معلومات وجمع آوری تمام نقاط دانشی و اجتماعی جهان ترک وغیره در این بلاگ میباشد.اگردر نوشتن دچار خطایی(مثلا نکاتی بی حرمتی چون این مطالب از روی ویکی پدیا نوشته میشود) شدیم ما را در بر طرف کردن آن یاری دهید .جهت اینکه وبی مطیع دل شما ساخته وتهیه شود در نظر سنجی و گذاشتن پیام مرا یاری فرمایید. ودر زمان آنلاین بودن پشتیبانی آنلاین در وبلاگ میتوانید سوالات خود را مطرح نمایید.با رفتن به سایت میتوانید با عضویت در آن مطالب خود را جهت قرار دادن در سایت و وبلاگ مرا یاری کنیدباتشکر نویسنده منکوئیل................................ ارزش هر کس به اندازه دانش اوست

بوموسی جابر بن حیان (زاده? حدود سال 100 هجری شمسی معادل با 721 میلادی در توس - درگذشته? حدود سال 194 هجری شمسی معادل با 815 میلادی در کوفه[2]) دانشمند و کیمیاگر و فیلسوف شیعه ایرانی[3] [4][5][6] بود. او را «پدر علم شیمی» نامیده‌اند و بسیاری از روش‌ها (مانند تقطیر) و انواع ابزارهای اساسی شیمی مانند قرع و انبیق را به او نسبت می‌دهند. پژوهشگران بر این باورند که زادگاه او شهر توس در خراسان ایران بوده‌است.

 

محتویات  [نهفتن] 

1 زندگی

2 احتمال شاگردی جعفر صادق

3 اختلاف نظر در مورد تاریخ تولد وی

4 منزلت جابر در علم شیمی

5 اکسیر و عقیده جابر درباره آن

6 نگارخانه ابزار کیمیاوی

7 عقیده جابر بن حیان درباره فلزات

8 تعریف جابر از بعضی فلزات و تبدیل آنها

9 دستاوردها

10 پانویس

11 منابع

12 پیوند به بیرون

زندگی[ویرایش]

 

یک نقاشی از جابر

بوموسی جابر بن حیان، کیمیاگر برجسته? ایرانی، در سال صد هجری شمسی در شهر توس از توابع خراسان متولد شد. مدت کوتاهی پس از تولدش، پدر او که یک داروساز شناخته شده و پیرو مذهب شیعه بود، به دلیل نقشی که در بر اندازی حکومت اموی داشت، دستگیر شد و به قتل رسید. جابر به نوشته‌های باقی‌مانده از پدرش علاقه‌مند شد و به ادامه? حرفه? او پرداخت. او با شوق و علاقه به یادگیری علوم دیگر نیز می‌پرداخت. همین، سبب هجرت او از ایران به عراق شد. کتاب‌ها و رسالات متعدد جابر، سال‌ها بعد از او، توجه کیمیاگران اروپایی را به خود جلب کرد. و سال‌ها از آن به عنوان منبع معتبری استفاده می‌کردند. به گفته? آن‌ها، این کتاب‌ها تاثیر عمیقی بر تغییر و تصحیح دیدگاه کیمیاگران غربی گذاشته‌است. عاقبت، جابر بن حیان، در سال صد و نود و چهار ه.ش (معادل با 815 میلادی) در شهر کوفه? عراق درگذشت.مدفن او نیز محل اختلاف است. به اتفاق پژوهشگران بر این باورند که صفت کوفی که در روایات بسیاری به دنبال نام جابر آمده‌است، نشانگر زادگاه او نیست، بلکه حاکی از آن است که وی مدتی در کوفه اقامت داشته‌است.

 

احتمال شاگردی جعفر صادق[ویرایش]

در اعتقادات و تبلیغات مرتبط با شیعه همواره جابر یکی از شاگردان بزرگ امام ششم شیعیان جعفر صادق معرفی می شود که با توجه به شیعه بودن اثبات شده جابر بن حیان و پدرش و معاصر بودن و همزمانی زندگی جابر در عراق با سالیان پایانی زندگی جعفرصادق ناممکن نیست.(از نظر اهل سنت بعید می دانند) از سویی دیگر برخی مستشرقین غربی مانند هانری کوربن در زمینه شاگردی جابر برای امام صادق با احتیاط تشکیک کرده [7] یا مانند الیزر پاول کراوس، مستشرق یهودی، آنرا از اساس رد کرده‌اند [8]اگر چه پاسخ هایی نیز در رد ادعای کراوس از جمله رساله "مساله جابری" منتشر شده است.[9]

 

اختلاف نظر در مورد تاریخ تولد وی[ویرایش]

در مورد تاریخ دقیق تولد و مرگ و محل تولد وی اختلاف نظر وجود دارد. به گفته? برخی وی متولد سال 100 هجری شمسی و وفات وی در سال 194 هجری شمسی بوده است.[10] برخی نیز او را متولد سال 103 هجری شمسی دانسته و وفات وی را در سال 200 هجری شمسی ذکر کرده‌اند.[11] با این حال دانشنامه? بریتانیکا وی را متولد سال 721 میلادی و وفات وی را در سال 815 میلادی (نزدیک به هزار و دویست سال پیش) ثبت کرده است.[4]

 

منزلت جابر در علم شیمی[ویرایش]

جابر نخستین شیمیدان ایرانی است. وی اولین کسی است که به علم شیمی شهرت و آوازه بخشید و بی‌تردید نخستین مسلمانی است که شایستگی کسب عنوان شیمیدان را دارد. بعضی عقیده بر این دارند که وی عرب بوده اما اینطور نبوده‌است. ظاهراً همین بلندی مقام، پرآوازگی و دانش عظیم او موجب شده‌است که بعضی او را موردقدردانی و ستایش و بعضی دیگر مورد حسادت و کینه‌توزی خود قراردهند.

 

اکسیر و عقیده جابر درباره آن[ویرایش]

عقیده جابراین بود همچنان که طبیعت می‌تواند اشیا را به یکدیگر تبدیل کند، مانند تبدیل خاک و آب به گیاه و تبدیل گیاه به موم و عسل به‌وسیله زنبور عسل و تبدیل قلع به نقره در زیر زمین و … کیمیاگر نیز می‌تواند با تقلید از طبیعت و استفاده از تجربه‌ها و آزمایشها همان کار طبیعت را در مدت زمانی کوتاهتر انجام دهد. اما کیمیاگر برای اینکه بتواند یک شیء را به شیء دیگر تبدیل کند، به‌وسیله‌ای نیازمند است که اصطلاحاً آن را اکسیر می‌نامند.

 

اکسیر در علم کیمیا، به منزله دارو در علم پزشکی است. جابر اکسیر را که از آن در کارهای کیمیایی خود استفاده می‌کرد، ازانواع موجودات سه گانه (فلزات، حیوانات و گیاهان) به دست می‌آورد. او خود، در این زمینه می‌گوید: هفت نوع اکسیر وجود دارد:

 

اکسیر فلزی: اکسیر بدست آمده از فلزات.

اکسیر حیوانی: اکسیر بدست آمده از حیوانات.

اکسیر گیاهی: اکسیر بدست آمده از گیاهان.

اکسیر حیوانی - گیاهی: اکسیر بدست آمده از امتزاج مواد حیوانی و گیاهی.

اکسیر فلزی - گیاهی: اکسیر بدست آمده از امتزاج موادفلزی و گیاهی.

اکسیر فلزی - حیوانی: اکسیر بدست آمده از امتزاج مواد فلزی و حیوانی.

اکسیر فلزی - حیوانی - گیاهی: اکسیر بدست آمده از امتزاج مواد فلزی و گیاهی و حیوانی.

نگارخانه ابزار کیمیاوی[ویرایش]

 

قرع بلند گلو.

 

 

قرع و انبیق برای تقطیر.

 

 

نمونه جدیدی از بالن، زانویی، مبرد، قطره گیر و جمع کننده که کار قرع و انبیق را انجام می‌دهند.

عقیده جابر بن حیان درباره فلزات[ویرایش]

فلزات اصلی هفت تا است: طلا، نقره، مس، آهن، سرب، جیوه و قلع

 

این فلزات به تعبیر جابر اساس صنعت کیمیا را تشکیل می‌دهند. به عبارت دیگر قوانین علم کیمیا بر این هفت فلز استوار است. با این حال، خود این کانی‌ها از ترکیب دو کانی اساسی، یعنی گوگرد و جیوه بوجود می‌آیند که به نسبتهای مختلف، در دل زمین، باهم ترکیب می‌شوند. بنابراین، تفاوت میان فلزات هفتگانه تنها یک تفاوت عرضی وجود دارد نه جوهری که محصول تفاوت نسبت ترکیب گوگرد و جیوه در آن است. اما طبیعت هر یک از گوگرد و جیوه تابع دو عامل زمینی و زمانی است. به عبارت دیگر، تفاوت خاک زمینی که این دو کانی در آن بوجود می‌آیند و همچنین تفاوت وضعیت کواکب به هنگام پیدایش آنها موجب می‌شود که طبیعت گوگرد و یا جیوه تفاوت پیدا کند.

 

تعریف جابر از بعضی فلزات و تبدیل آنها[ویرایش]

قلع

دارای چهار طبع است. ظاهر آن، سرد و تر و نرم و باطنش گرم و خشک و سخت … پس هرگاه صفات ظاهر قلع به درون آن برده شود و صفات باطنی آن به بیرون آورده شود، ظاهرش خشک و در نتیجه قلع به آهن تبدیل می‌شود.

 

آهن

از چهار طبع پدید آمده‌است که از میان آنها، دو طبع، یعنی حرارت و خشکی شدید به ظاهر آن اختصاص دارد و دو طبع دیگر یعنی برودت و رطوبت به باطن آن. ظاهر آن، سخت و باطن آن نرم است. ظاهر هیچ جسمی به سختی ظاهر آن نیست. همچنین نرمی باطن آن به اندازه سختی ظاهرش است. از میان فلزات جیوه مانند آهن است. زیرا ظاهر آن آهن و باطن آن جیوه‌است.

 

طلا

ظاهر آن گرم و تر و باطنش سرد و خشک است. پس جمیع اجسام (فلزات) را به این طبع برگردان. چون طبعی معتدل است.

 

زهره(=مس)

گرم و خشک است ولی خشکی آن از خشکی آهن کمتر است زیرا طبع اصلی مس، همچون طلا، گرم و تر بوده‌است اما در آمدن خشکی بر آن، آن را فاسد کرده‌است. لذا با از میان بردن خشکی، مس به طبع اولیه خود برمی‌گردد.

 

جیوه

طبع ظاهری آن سرد و تر و نرم و طبع باطنی‌اش گرم و خشک و سخت است. بنابراین ظاهر آن، همان جیوه و باطنش آهن است. برای آن که جیوه را به اصل آن یعنی طلا برگردانی، ابتدا باید آن را به نقره تبدیل کنی.

 

نقره

اصل نخست آن، طلا است ولی با غلبه طبایع برودت و یبوست، طلا به درون منتقل شده‌است و در نتیجه ظاهر فلز، نقره و باطن آن طلا گردیده‌است. بنابراین اگر بخواهی آن را به اصلش یعنی طلا برگردانی، برودت آن را به درون انتقال ده، حرارت آن آشکار می‌شود. سپس خشکی آن را به درون منتقل کن، در نتیجه، رطوبت آشکار و نقره تبدیل به طلا می‌شود.

 

دستاوردها[ویرایش]

نوآوری انواع گوناگونی از وسایل آزمایشگاهی، از جمله عنبیق به اسم او ثبت شده‌است. کشف مواد شیمیایی متعددی همچون هیدرو کلریک اسید، نیتریک اسید، تیزاب (مخلوطی از دو اسید یاد شده که از جمله اندک موادی است که طلا را در خود حل می‌کند)، سیتریک اسید (جوهر لیمو) و استیک اسید (جوهر سرکه)، همچنین معرفی فرایندهای تبلور و تقطیر که هر دو سنگ بنای شیمی امروزی به شمار می‌آیند، از جمله یافته‌های اوست. او همچنین یافته‌های دیگری درباره? روش‌های استخراج و خالص سازی طلا، جلوگیری از زنگ زدن آهن، حکاکی روی طلا، رنگرزی و نم ناپذیر کردن پارچه‌ها و تجزیه? مواد شیمیایی ارائه داد. از جمله اختراع‌های دیگر او، قلم نوری است. قلمی که جوهر آن در تاریکی نیز نور می‌دهد. (احتمالاً با استفاده از خاصیت فسفرسانس این اختراع را انجام داده‌است.) در آخر، بذر دسته بندی امروزی عنصرها به فلز و نافلز را می‌توان در دست نوشته‌های وی یافت.

 

پانویس[ویرایش]

پرش به بالا ↑

William R. Newman, Gehennical Fire: The Lives of George Starkey, an American Alchemist in the Scientific Revolution, Harvard University Press, 1994. p.94: "According to traditional bio-bibliography of Muslims, Jabir ibn Hayyan was a Persian alchemist who lived at some time in the eighth century and wrote a wealth of books on virtually every aspect of natural philosophy"

William R. Newman, "The Occult and Manifest Among the Alchemists", in F. J. Ragep, Sally P Ragep, Steven John Livesey, Tradition, Transmission, Transformation: Proceedings of Two Conferences on pre-Modern science held at University of Oklahoma, Brill, 1996/1997, p.178: "This language of extracting the hidden nature formed an important lemma for the extensive corpus associated with the Persian alchemist Jabir ibn Hayyan"

هانری کوربن, "The Voyage and the Messenger: Iran and Philosophy", Translated by Joseph H. Rowe, North Atlantic Books, 1998. p.45: "The Nisba al-Azdin certainly does not necessarily indicate Arab origin. Geber seems to have been a client (mawla) of the Azd tribe established in Kufa"

Tamara M. Green, "The City of the Moon God: Religious Traditions of Harran (Religions in the Graeco-Roman World)", Brill, 1992. p.177: "His most famous student was the Persian *Jabir ibn Hayyan (b. circa 721 C.E.), under whose name the vast corpus of alchemical writing circulated in the medieval period in both the east and west, although many of the works attributed to Jabir have been demonstrated to be likely product of later Ismaili" tradition."

David Gordon White, "The Alchemical Body: Siddha Traditions in Medieval India", University of Chicago Press, 1996. p.447

William R. Newman, Promethean Ambitions: Alchemy and the Quest to Perfect Nature, University of Chicago Press, 2004. p.181: "The corpus ascribed to the eighth-century Persian sage Jabir ibn Hayyan.."

Wilbur Applebaum, The Scientific revolution and the foundation of modern science, Greenwood Press, 1995. p.44: "The chief source of Arabic alchemy was associated with the name, in its Latinized form, of Geber, an eighth-century Persian."

Neil Kamil, Fortress of the Soul: Violence, Metaphysics, and Material Life in the Huguenots New World, 1517–1751 (Early America: History, Context, Culture), JHU Press, 2005. p.182: "The ninth-century Persian alchemist Jabir ibn Hayyan, also known as Geber, is accurately called pseudo-Geber since most of the works published under this name in the West were forgeries"

Aleksandr Sergeevich Povarennykh, Crystal Chemical Classification of Minerals, Plenum Press, 1972, v.1, ISBN 0-306-30348-5, p.4: "The first to give separate consideration to minerals and other inorganic substances were the following: The Persian alchemist Jabir (721–815)..."

George Sarton, Introduction to the History of Science, Pub. for the Carnegie Institution of Washington, by the Williams & Wilkins Company, 1931, vol.2 pt.1, page 1044: "Was Geber, as the name would imply, the Persian alchemist Jabir ibn Haiyan?"

Dan Merkur, in The psychoanalytic study of society (eds. Bryce Boyer, et al.), vol. 18, Routledge, ISBN 0-88163-161-2, page 352: "I would note that the Persian alchemist Jabir ibn Hayyan developed the theory that all metals consist of different "balances" ..."

Anthony Gross, The Dissolution of the Lancastrian Kingship: Sir John Fortescue and the Crisis of Monarchy in Fifteenth-century England, Paul Watkins, 1996, ISBN 1-871615-90-9, p.19: "Ever since the Seventy Books attributed to the Persian alchemist Jabir Ibn Hayyan had been translated into Latin ...."

پرش به بالا ↑ برگرفته از پشت جلد کتاب شیمی 3 سال سوم دبیرستان

پرش به بالا ↑ Abu Musa Jabir ibn Hayyan (Arabian alchemist) - Britannica Online Encyclopedia

↑ پرش به بالا به: 4?0 4?1 "Abu Musa Jabir ibn Hayyan". Encyclopædia Britannica Online. Archived from the original on 26 January 2013. Retrieved 11 February 2008.

پرش به بالا ↑ S.N. Nasr, "Life Sciences, Alchemy and Medicine", The Cambridge History of Iran, Cambridge, Volume 4, 1975, p. 412: "Jabir is entitled in the traditional sources as al-Azdi, al-Kufi, al-Tusi, al-Sufi. There is a debate as to whether he was an Arab from Kufa who lived in Khurasan or a Persian from Khorasan who later went to Kufa or whether he was, as some have suggested, of Syrian origin and later lived in Persia and Iraq".

پرش به بالا ↑

William R. Newman, Gehennical Fire: The Lives of George Starkey, an American Alchemist in the Scientific Revolution, Harvard University Press, 1994. p.94: "According to traditional bio-bibliography of Muslims, Jabir ibn Hayyan was a Persian alchemist who lived at some time in the eight century and wrote a wealth of books on virtually every aspect of natural philosophy"

William R. Newman, The Occult and Manifest Among the Alchemist, in F. J. Ragep, Sally P Ragep, Steven John Livesey, Tradition, Transmission, Transformation: Proceedings of Two Conferences on pre-Modern science held at University of Oklahoma, Brill, 1996/1997, p.178: "This language of extracting the hidden nature formed an important lemma for the extensive corpus associated with the Persian alchemist Jabir ibn Hayyan"

Henry Corbin, "The Voyage and the Messenger: Iran and Philosophy", Translated by Joseph H. Rowe, North Atlantic Books, 1998. p.45: "The Nisba al-Azdin certainly does not necessarily indicate Arab origin. Geber seems to have been a client of the Azd tribe established in Kufa"

Tamara M. Green, "The City of the Moon God: Religious Traditions of Harran (Religions in the Graeco-Roman World)", Brill, 1992. p.177: "His most famous student was the Persian *Jabir ibn Hayyan (b. circa 721 C.E.), under whose name the vast corpus of alchemical writing circulated in the medieval period in both the east and west, although many of the works attributed to Jabir have been demonstrated to be likely product of later Ismaili" tradition."

David Gordon White, "The Alchemical Body: Siddha Traditions in Medieval India", University of Chicago Press, 1996. p.447

William R. Newman, Promethean Ambitions: Alchemy and the Quest to Perfect Nature, University of Chicago Press, 2004. p.181: "The corpus ascribed to the eight-century Persian sage Jabir ibn Hayyan.."

Wilbur Applebaum, The Scientific revolution and the foundation of modern science, Greenwood Press, 1995. p.44: "The chief source of Arabic alchemy was associated with the name, in its Latinized form, of Geber, an eighth-century Persian."

Neil Kamil, Fortress of the Soul: Violence, Metaphysics, and Material Life in the Huguenots New World, 1517-1751 (Early America: History, Context, Culture), JHU Press, 2005. p.182: "The ninth-century Persian alchemist Jabir ibn Hayyan, also known as Geber, is accurately called pseudo-Geber since most of the works published under this name in the West were forgeries"

Aleksandr Sergeevich Povarennykh, Crystal Chemical Classification of Minerals, Plenum Press, 1972, v.1, ISBN 0-306-30348-5, p.4: "The first to give separate consideration to minerals and other inorganic substances were the following: The Persian alchemist Jabir (721-815)..."

George Sarton, Introduction to the History of Science, Pub. for the Carnegie Institution of Washington, by the Williams & Wilkins Company, 1931, vol.2 pt.1, page 1044: "Was Geber, as the name would imply, the Persian alchemist Jabir ibn Haiyan?"

Dan Merkur, in The psychoanalytic study of society (eds. Bryce Boyer, et al.), vol. 18, Routledge, ISBN 0-88163-161-2, page 352: "I would note that the Persian alchemist Jabir ibn Hayyan developed the theory that all metals consist of different "balances" ..."

Anthony Gross, The Dissolution of the Lancastrian Kingship: Sir John Fortescue and the Crisis of Monarchy in Fifteenth-century England, Paul Watkins, 1996, ISBN 1-871615-90-9, p.19: "Ever since the Seventy Books attributed to the Persian alchemist Jabir Ibn Hayyan had been translated into Latin ...."

A Dictionary of the History of Science by by Anton Sebastian - p. 241

The Structure and Properties of Matter by Herman Thompson Briscoe - p. 10

The Tincal Trail: A History of Borax by Edward John Cocks, Norman J. Travis - p. 4

پرش به بالا ↑ The Voyage and the Messenger: Iran and Philosophy By Henry Corbin Translated by Joseph H. Rowe Published by North Atlantic Books, 1998 ISBN 1-55643-269-0, 9781556432699

پرش به بالا ↑ Jabir ibn Hayyan. Mukhtar rasa?il Jabir Ibn Hayyan. Edited by Paul Kraus. Cairo: al-Khanji, 1935.

پرش به بالا ↑ مسئله جابری (نوع شناسی اشارات جابر بن حیان به امام جعفر صادق(ع))عالم زاده، هادی - کوهکن، رضا، تاریخ "اسلام پژوهی" پاییز و زمستان 1384 - شماره 1

پرش به بالا ↑ برگرفته از پشت جلد کتاب شیمی 3 سال سوم دبیرستان

پرش به بالا ↑ Islamic Medical Manuscripts

منابع[ویرایش]

دکتر زکی نجیب محمود - جابر بن حیّان - مجمع ذخایر اسلامی- چاپ خیّام - نوبت چاپ: دوم - آبان 1362.

«جابربن حیّان» ‎(فارسی)‎. دانشنامه? جهان اسلام. بایگانی‌شده از نسخه? اصلی در 26 ژانویه 2013. بازبینی‌شده در 9 اسفند 1387.

دهخدا، علی‌اکبر. لغت‌نامه دهخدا جلد16 شماره مسلسل46. زیر نظر دکتر محمد معین. تهران: دانشگاه تهران، سازمان لغت‌نامه، 1334. 7.

شیمی و آزمایشگاه- برهم کنش مواد، نویسندگان: احمد روح الهی، سیف الله جلیلی، دوست محمد سمیعی و حسن حذر خانی، ناشر:شرکت چاپ و نشر کتاب‌های درسی ایران:تهران، سال چاپ: 1386




      

مراکز انرژی و سنگ درمانی (Crystal Healing)
نویسنده: smr shayesteh - 1388/7/15
مراکز انرژی و سنگ درمانی (Crystal Healing)
 

چاکرای اول: پایه ستون فقرات، محل ورود پرانا (انرژی حیات انسان).
رنگ: قرمز، نشانه زندگی، قوت، نیروی حیات و طبیعت فیزیکی است. طبیعت رنگ قرمز با آتش و خشم مرتبط است.
تمام سنگهای قرمز: مرجان، یاقوت کبود، سنگ یشم، بلادستون.
خواص درمانی:
1-  بهبود کم خونی (از جمله   لاغری، فقر غذایی، سرمازدگی).
2-  غش.
 
چاکرا ی دوم: پایین شکم، مرتبط با طحال و دستگاه تولید مثل.
رنگ: نارنجی، نشانه غلبه بر خشم و کنترل بر خویشتن است.
تمام سنگهای نارنجی: کارنلین (عقیق قرمز)، اُپال آتشین (یشم و عقیق آتشین)، یشم نارنجی.
خواص درمانی:
تنظیم هضم غذا و گردش خون.
 
 
چاکرای سوم: ناف و سولر پلکسوس، مرتبط با دستگاه گوارش و غده ی فوق کلیوی.
 رنگ: زرد، نشانه ذهن، هوش، فهم، درایت زیاد، عقل و ذهنیت است و در ارتباط با احساسات و قدرت فردی  می باشد.
تمام سنگهای زرد و طلایی: توپاز (یاقوت زرد)، سیترین، کهربا.
 خواص درمانی:
1- در شرایطی که سیستم عصبی آسیب پذیر می شود و انرژی مربوط به سولر پلکسوس از تعادل خارج می گردد، می تواند متعادل کننده باشد.
2-  در بیماری دیابت (مرض قند).
3- یبوست.
4- اگر کسی به طور غیر عادی لاغر باشد (یعنی اشعه قرمز را زیاد جذب می کند) رنگ زرد این شرایط را در سیستم فیزیکی بدن خنثی می کند.
5- اگر کسی بیش از حد چاق باشد (رنگ آبی را زیاد جذب می کند) رنگ زرد آن را خنثی می کند.
 
چاکرای چهارم: قلب، عشق الهی، جوهر هستی، دستگاه گردش خون، سیستم لنفاوی و سیستم ایمنی.
رنگ: سبز، نشانه هارمونی (هماهنگی)، همدردی، خلاقیت، سلامت و فراوانی است.
تمامی سنگهای سبز: زمرد، تورمالین سبز، مالاکایتو، جید، کرایزوپریز، دایوپتز، پریدات، اون تورین، عقیق خزه ای، یشم سبز.
در طیف رنگی، رنگ سبز در حد میانه است. سه رنگ اول (قرمز، نارنجی و زرد) مربوط به جنبه های فیزیکی و سه رنگ آبی، نیلی و بنفش مربوط به جنبه های ذهنی و روانی می باشند.
خواص درمانی:
1- تنظیم دستگاه گردش خون، فشار خون و قلب.
2- تمدد اعصاب و شارژ انرژی حیاتی.
3-  هر کس که محتاج انرژی است کمک می کند.
 
 
چاکرای پنجم: مرکز گلو، مرتبط با دستگاه تنفس (محل ورود پرانا).
ابراز وجود و خلاقیت، اعتماد به نفس، احترام به خود و کار آیی.                        
خواص درمانی:
1- بیماریها یا مشکلات گلو.
2- انواع التهاب ها.
3- خونریزی های داخلی.
 
چاکرای ششم: چشم سوم یا غده هیپوفیز، دیدن درونی و بیرونی، مرتبط با سیستم عصبی و غدد مترشحه داخلی.
رنگ: نیلی، نشانه مرزهای صوفیانه، نیل به روحانیت، خودکفایی و عقل می باشد.
 تمام سنگهای نیلی: آندیگو، سفیر نیلی، آزورایت.
خواص درمانی:
1-  بهبود بیماری های ذهنی و روانی.
2- کمک به گشودن چشم سوم.
 
 
چاکرای هفتم: تاج سر یا غده مخروطی (صنوبری)، محل ورود پرانا.
رنگ: بنفش، نشانه تسلط روحانی است، بالاترین و عمیق ترین نوری است که با بالاترین عامل در وجود ما که همان چاکرای هفتم است در رابطه است.
تمام سنگهای بنفش: آمتیست و فلورایت.
  خواص درمانی:
1-  کمک به رفع بی خوابی.
2- رفع هر نوع بیماری یا نارسایی ذهنی و اختلالات روانی.
نظرات (1)

فلزات شفابخش
نویسنده: smr shayesteh - 1387/9/24
فلزات شفابخش
 
علاوه بر بکارگیری انرژی سنگ ها و جواهرات ، درمانگران خواص شفابخش فلزات را نیز مورد استفاده قرار می دهند . آنها معتقدند که همه چیز در هستی دارای انرژی و آگاهی است و کلیه اشکال ، تجلی بیرونی این انرژی هستند و نیروی شفابخش زندگی از این انرژی عالم گیر جاری میشود که هستی مطلق و جوهر هر ماده ای است . بدین ترتیب فلزات از جمله تجلیات بیرونی انرژی اند و شامل مخازن انرژی حیاتی هستند که میتوانند جهت مقاصد شفابخشی به کار گرفته شوند . روشن بینان قدیم هند صرفاً تاثیرات شفابخش انرژی این اجسام را از طریق ژرف اندیشی کشف نموده اند .
می گویند در دوران ملوک الطوایفی ، پادشاهان و شاهزادگان در ظرف هایی از جنس طلا و نقره غذا می خوردند . استفاده از این فلزات در آشپزخانه نه تنها نشان توانگری و ثروت بود بلکه سلامتی را نیز در وضعیت خوبی نگه می داشت ، مشروط بر اینکه طوری ساخته شده شوند که بدن قادر به جذب آنها باشد . هر یک از این فلزات قیمتی دارای خواصی هستند که نشان دهنده تاثیر هدایت کننده آنها بر بدن انسان است .
تاثیرات مضر و زیان آور محیط بر بدن ، ذهن و آگاهی ، ممکن است از طریق استفاده از برخی فلزها خنثی شود . زمانی که این اجاسم روی پوست قرار گیزند تاثیری الکترومغناطیسی ایجاد می کنند که بر روی سلول های بدن و نسوج عمل می کند . به عنوان مثال با استفاده از یک بازوبند نقره یا روی ، شخص ممکن است از بروز ناراحتی های ناشی از کبد جلوگیری نماید .
همانطور که می توان یک خانه را توسط یک میله مسی از برقی که توسط رعد و برق آسمان ایجاد می شود ، محافظت نمود ، محافظت نمود ، استفاده از فلزات هم میتواند بدن را از تشعشعات الکتریکی و مغناطیسی موجود در جو حفظ کند .
فلزات خالص ، یک تشعشع ستاره ای ساطع میکنند که باعث انقباض شدید در کشش منفی سیارات می شود. توجه داشته باشید که هر سیاره ای دارای فلز مخصوص به خود است ، همچنین هر برجی با دو یا سه نوع فلز در ارتباط است. بهتر است که به غیر از سنگ ، فلز مخصوص خود را هم شناخته و از آنها استفاده نماییم .
 
خورشید
طلا
ماه
نقره
مریخ
آهن
زهره
مس
عطارد
پلاتین،آلومینیوم
مشتری
قلع
زحل
فولاد
 
کلیه فلزات دارای انرژی شفابخش بسیاری هستند . انرژی شفابخش فلزات را می توان از طریق بکارگیری آنها به عنوان زیور آلات و یا قرار دادن آنها در آب در طول شب و نوشیدن آن در روز بعد مورد استفاده قرار داد. فلزات سنگین از قبیل جیوه ، طلا ، نقره ، مس ، سرب و قلع در معالجات به کار گرفته می شوند. با وجود این ، فلزات خالص هم ممکن است شامل ناخالصی هایی باشند که برای اندام های حیاتی از قبیل کلیه ، کبد ، طحال و قلب ایجاد مسمومیت نمایند . بنابراین درمانگران روش های ویژه ای برای خالص نمودن آنها مقرر می دارند.
 
 
مس
مس چربی و چاقی را کاهش می دهد و داوری مقوی بسیار خوبی برای کبد و طحال بوده و برای معالجه کم خونی نیز مفید است. برای درمان میتوان آب مس را به صورت خوراکی مصرف کرد و یا یک دستبند مسی به مچ بست . این فلز در درمان بیماری های مفصلی مانند نقرس ، فلج اطفال ، مشکلات مربوط به فشار خون ، تنش های روانی و سکته مغزی موثر است .
 
طلا
طلا یک داروی تقویت کننده اعصاب است . باعث تقویت حافظه و هوش می گردد ، عضلات قلب را تقویت نموده و بنیه و قوای بدنی را افزایش می دهد . طلا برای غش و حملات صرع ، حملات قلبی ، ضعف ریه و اختلالات تنفسی مانند آسم و تنگی نفس مفید است . طلای تصفیه شده و خالص با سوزاندن در آتش به خاکستر تبدیل می شود. انرژی طلا همچنین ممکن است از طریق آب درمان کننده آن مورد استفاده قرار گیرد . طلا خاصیت گرمازایی دارد بنابراین در مورد شخصی که طبیعتی گرم دارد باید با احتیاط مورد استفاده قرار گیرد .
 
نقره
استفاده از نقره به خصوص در درمان نارحتی های مربوط به اختلالات گوارشی مفید است. نقره اندام هایی ماننده معده ، کبد و طحال را تقویت کرده و مانع تشکیل بلغم میشود و به بدن کمک می کند تا به راحتی غذا را هضم کند ، نقره یک فلز معالجه کننده خاصیت خونسرد کننده دارد ، بنابراین برای افرادی با طبیعت گرم مفید است . نقره بنیه و بهره هوش را افزایش می دهد برای لاغری ، دردپا ، تب مزمن و ضعف بعد از تب ، سوزش قلب ، مشکلات بینایی ، ورم روده ها ، ترشح بیش از حد کیسه صفرا ، خیال بافی و صرع مفید است . خاکستر نقره ناراحتی های ناشی از تورم قلب را تسکین می دهد . نوشیدن شیر گرم که در ظرف نقره حرارت دیده باشد برای تجدید قوا بسیار موثر است .
 
آهن
آهن برای مغز استخوان ، بافت استخوان ، گلبول های قرمز ، کبد و طحال مفید است و تولید گلبول های قرمز را افزایش می دهد ، بنابراین خاکستر آن برای معالجه کم خونی مورد استفاده قرار میگیرد . و به عنوان یک پادزهر برای تورم کبد و طحال بسیار موثر است . آهن باعث تقویت ماهیچه ها در نسوج عصبی می گردد و دارای خاصیت جوان کننده است.
 
قلع
یک عنطر طبیعی برای جوانی است . خاکستر خالص قلع برای معالجه دیابت تنگی نفس و عفونت های دستگاه تنفس ، کم خونی ، بیمارهای پوستی و انسداد ترشح صفرا به کار برده می شود .
 
جیوه
جیوه فلز بسیار سنگین و موثری است و به برانگیختن سیستم آنزیمی کمک نموده و باعث نوسازی و تغییر نسوج میگردد . جیوه در تاریخ اساطیر هند ، نطفه خدایی به نام شیوا محسوب می شود . جیوه باعث افزایش هوش و آگاهی می گردد ولی نباید به تنهایی مورد استفاده قرار گیرد و همیشه باید با گوگرد همراه باشد .
 
سرب
سرب دارای خاصیت درمانی بسیار موثری برای امراض پوستی است . همچنین برای معالجه آماس( ورم )، سوزاک ، سفلیس و ناراحتی های زنان به کار برده می شود .




      

گاهی گرفتگی گوش هنگام سرماخوردگی ناشی از عفونت ها نیست، بلکه به دلیل تجمع مایعات داخل گوش اتفاق می افتد.

به گزارش پاکیمان و به نقل از افکارنیوز، حتماً شما هم گرفتگی گوش را تجربه کرده اید؛ مشکلی که معمولاً هنگام سرماخوردگی، سفر هوایی، شنا و… رخ می دهد. به همین دلیل ممکن است سراغ گوش پاک کن بروید و کار را خراب تر کنید. هر گونه اختلال در عملکرد لوله شنوایی یا همان شیپور استاش که حلق را به گوش میانی وصل کرده و وظیفه هواگیری گوش از راه حلق را برعهده دارد، با گرفتگی گوش همراه است. به عبارت دیگر بروز هر نوع اختلالی که باعث بر هم خوردن توازن میان هوای داخل گوش با هوای خارج گوش شود، موجب بروز این مشکل می شود، بنابراین به مرور زمان مایع در گوش میانی جمع شده و شما احساس گرفتگی می کنید. اینکه چرا دچار گرفتگی گوش می شویم و چطور باید آن را درمان کرد، پرسش هایی است که دکتر محمد منصوری، متخصص گوش، حلق و بینی و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی به آنها پاسخ می دهد.

وزوز گوش ، درمان گوش درد

1. عفونت گوش

عفونت گوش یکی از شایع ترین نوع مشکلات گوش است که به دلایل مختلفی مانند حساسیت، سرماخوردگی، ورود آب استخر آلوده به داخل گوش، بزرگ شدن لوزه ها و… بروز می کند و با علائمی مانند گرفتگی گوش، کاهش شنوایی، خروج ترشحات جرمی از گوش و… همراه است. البته بچه ها بیشتر دچار عفونت گوش می شوند، اما کم نیستند بزرگسالانی که برای یک بار هم که شده این مشکل را تجربه کرده اند.

پیشگیری: اگر می خواهید دچار عفونت گوش نشوید، باید هنگام بروز سرماخوردگی به پزشک مراجعه کنید چون مزمن شدن این بیماری زمینه عفونت گوش میانی را به دنبال دارد. همچنین شستن مرتب دست ها، درمان حساسیت های فصلی و شنا نکردن در آب های آلوده از جمله موثرترین روش های پیشگیری از عفونت گوش و البته گرفتگی ناشی از آن است.

درمان تخصصی: عفونت خفیف گوش معمولاً خود به خود درمان می شود، اما در موارد حادتر پزشک مصرف قطره، آنتی بیوتیک خوراکی و تزریقی و روش های درمانی دیگری را تجویز می کند. البته از آنجا که ممکن است دلیل بروز عفونت، ویروس ها باشند، مصرف خودسرانه آنتی بیوتیک ها بزرگترین اشتباه ممکن است.

درمان خانگی: برای درمان گرفتگی گوش ناسی از عفونت های باکتریایی می توانید یک حبه سیر را پوست بکنید و پس از له کردن، آن را با مقداری روغن داغ مخلوط کنید و اجازه دهید روغن سرد شود. حالا چند قطره از این مخلوط روغنی را داخل گوش تان بچکانید. سیر می تواند باکتری های گوش را نابود کند!

2. سرماخوردگی و حساسیت فصلی

گاهی گرفتگی گوش هنگام سرماخوردگی ناشی از عفونت ها نیست، بلکه به دلیل تجمع مایعات داخل گوش اتفاق می افتد. معمولاً در چنین شرایطی نیازی نیست به متخصص مراجعه کنید، چون هنگام سرماخوردگی فشار روی گوش ها طبیعی است و با بهبود سرماخوردگی، گرفتگی گوش تان هم برطرف می شود.

پیشگیری: اگر می خواهید دچار این نوع گرفتگی گوش نشوید، باید قبل از هر اقدامی از ابتلا به سرماخوردگی پیشگیری کنید، اما در صورتی که سرما خوردید باید مرتب بینی تان را با سرم شستشو تمیز کنید و روزی دو تا سه بار آب نمک غرغره کنید تا دچار مشکل تنفس و به دنبال آن گرفتگی گوش نشوید.

درمان تخصصی: این روزها آبنبات هایی با طعم های متفاوت در داروخانه ها موجود است که مخصوص سرماخوردگی هستند و نه تنها مجاری تنفسی شما را خنک می کنند و تا حدی از شر گرفتگی بینی و گلودرد خلاص می شوید، بلکه مکیدن این آبنبات ها با حرکت های فک و دهان همراه است و باعث باز شدن شیپور استاش و تعادل هوا می شود. در نتیجه مشکل گرفتگی گوش تان هم حل می شود.

درمان خانگی: بدون شک بهترین و سریع ترین راه درمان گرفتگی گوش هنگام سرماخوردگی یا حساسیت های فصلی، انجام ورزش بلعیدن است. تعجب نکنید قرار نیست از صبح تا شب غذا بخورید، بلکه باید روزی چند بار دهان را باز و بسته کنید (حالتی شبیه غذا خوردن) و عمل بلعیدن را انجام دهید. با این اقدام ساده هوا از داخل سینوس ها آزاد شده و از گوش خارج شده و با ایجاد تعادل میان هوای داخل گوش و محیط بیرون، گرفتگی گوش ها به طور کامل برطرف می شود.

3. مشکلات فک و دندان و گردن

گاهی مواقع گرفتگی گوش از دندان درد، کشیدگی در ناحیه مهره های گردن و پشت گردن یا وجود مشکلاتی در فک (بیشتر پایین فک) نشأت می گیرد و با درمان هر کدام از آنها مشکل گوش هم برطرف می شود. بنابراین اگر هنگام دندان درد دچار گرفتگی گوش شدید، باید بلافاصله به دندانپزشک مراجعه کنید چون عفونت دندان می تواند به گوش منتقل شود و علاوه بر گرفتگی، درد شدیدی ایجاد کند. همچنین اگر از گردن درد رنج می برید یا دچار مشکلات فک (ناهنجاری مادرزادی یا بر اثر ضربه، صدا کردن مفصل گیجگاهی فکی و…) باز هم مراجعه به متخصص بهترین گزینه است و صبر کردن و تحمل درد نه تنها مشکلات تان را درمان نمی کند، بلکه گرفتگی گوش امان تان را می برد.

پیشگیری: شاید بهترین روش پیشگیری از این نوع گرفتگی های گوش، رعایت بهداشت دهان و دندان باشد، اما درباره مشکلات مهره گردن و فک متاسفانه پیشگیری چندانی وجود ندارد.

درمان تخصصی: با مراجعه به پزشک و به دنبال درمان مشکل ایجاد شده، معضل گرفتگی گوش هم برطرف می شود.

درمان خانگی: شاید درمان های خانگی مانند استفاده از قطره میخک برای دندان درد تاثیر مثبت داشته باشد و ماساژ با روغن های گیاهی باعث بهبود نسبی گردن درد شود، اما باید تاکید کنیم همه این درمان ها موقتی هستند و اگر هم گرفتگی گوش تان درمان شود با عود دوباره مشکلات گفته شده، باز هم گرفتگی گوش به سراغ تان می آید. پس در چنین شرایطی بهتر است بی خیال درمان های خانگی شوید.

4. جرم گوش

جرم گوش با حرکت های مفصل فک گیجگاهی و از راه های غذا خوردن و صحبت کردن وارد کانال گوش خارجی شده و در آنجا دفع می شود. در بعضی ها میزان ترشح جرم گوش بیش از اندازه است یا در کانال گوش به دلیل اشکال های آناتومی دفع نمی شود، بنابراین جرم گوش تجمع پیدا کرده و باعث گرفتگی آن می شود. البته این مشکل باید با مراجعه به پزشک درمان شود و استفاده از گوش پاک کن نه تنها باعث تمیز شدن جرم گوش نمی شود، بلکه استفاده از هر جسم خارجی برای تمیز کردن جرم گوش موجب از بین رفتن مکانیسم تمیز شدن خودکار و طبیعی گوش و ایجاد زخم های سطحی داخل آن و عفونت می شود و حتی خطر کم شنوایی و ناشنوایی را در پی دارد.

پیشگیری: علاوه بر رعایت بهداشت گوش، بعد از استحمام و خروج از استخر، گوش هایتان را با باد سشوار به طور کامل خشک کنید.

درمان تخصصی: وقتی به دلیل تجمع جرم گوش، به متخصص مراجعه می کنید، پزشک به کمک وسیله ای به نام اتوسکوپ داخل گوش را معاینه می کند. برای بیرون آوردن جرم اضافی نیز روش های مختلفی مانند ساکشن یا شستشوی گوش (فشار آب گرم با یک سرنگ بزرگ مخصوص به داخل گوش) وجود دارد و براساس تشخیص، از یکی از روش های گفته شده استفاده می شود. البته احتمال عود گرفتگی همچنان وجود دارد.

درمان خانگی: قطره های گوش موجود در داروخانه ها باعث حل شدن جرم گوش و درمان گرفتگی می شوند اما یک هفته یا بیشتر باید آنها را مصرف کنید.

5. مسافرت های هوایی

شاید شما هم گرفتگی گوش را در هواپیما هنگام برخاستن هواپیما از زمین یا هنگام فرود تجربه کرده باشید. به طور کلی گرفتگی گوش (در یک یا هر دو گوش) در هواپیما به دلیل وارد شدن فشار به گوش میانی، به ویژه پرده صماخ است و زمانی اتفاق می افتد که ارتفاع هواپیما تغییر می کند و فشار هوای گوش میانی و فشار هوای محیط از تعادل خارج می شود. البته در بیشتر مواقع این مشکل با راهکارهای ساده ای قابل درمان است، اما در موارد گرفتگی شدید با علائمی مانند درد شدید، احساس فشار در گوش، کاهش شنوایی، زنگ زدن گوش، سرگیجه، استفراغ و حتی خونریزی از گوش همراه است.

پیشگیری: برای اینکه هنگام پرواز دچار گرفتگی گوش نشوید باید هنگام بلند شدن یا به زمین نشستن هواپیما خمیازه بکشید یا آب دهان تان را مرتب قورت دهید تا ماهیچه های شیپور استاش فعال شوند. همچنین می توانید آبنبات بمکید یا آدامس بجوید. اگر هم سرما خورده اید و گرفتگی بینی دارید باید نیم ساعت پیش از بلند شدن یا نشستن هواپیما از اسپری دکونژستانت بینی استفاده کنید. فراموش نکنید مصرف آب در طول پرواز باعث عملکرد بهتر مجرای گوش می شود و از گرفتگی گوش پیشگیری می کند.

درمان تخصصی: مکیدن آبنبات و جویدن آدامس نه تنها باعث پیشگیری از گرفتگی گوش هنگام پرواز می شود بلکه نقش درمانی هم دارد. همچنین خمیازه کشیدن ماهیچه هایی را فعال می کند که باعث باز شدن مجرای استاش می شوند و به گوش میانی اجازه می دهند تا فشار هوا را تنظیم کند.

درمان خانگی: درمان های خانگی تاثیر بسزایی در رفع گرفتگی گوش هنگام پرواز دارند و به ندرت به درمان های پیچیده نیاز است، اما گاهی پزشک با ایجاد برشی روی پرده صماخ ضمن خارج کردن مایع اضافی گوش، فشار هوا را هم متعادل می کند تا مشکل بیمار حل شود. یادتان باشد در صورتی که به تازگی جراحی گوش انجام داده اید، مبتلا به سرماخوردگی یا حساسیت فصلی هستید یا سابقه گرفتگی مکرر گوش دارید حتماً پیش از پرواز با پزشک تان مشورت کنید تا با تجویز دارو جلوی عوارض احتمالی را بگیرید.

6. استخر و استحمام

بسیاری از افراد بعد از استحمام و رفتن به استخر دچار گرفتگی گوش می شوند که به دلیل ورود آب به مجرای گوش آنهاست؛ به شرطی که عفونتی در کار نباشد. عده ای هم می گویند اگر پیش از رفتن داخل استخر، گوش مان را با کمی آب یا کرم مرطوب کنیم دچار گرفتگی گوش نمی شویم. این باور نادرست است. بهترین روش پیشگیری از نفوذ آب به داخل گوش استفاده از گوش گیر در استخرهاست. البته اگر شناگر ماهری باشید و اصول صحیح شنا کردن را بدانید به ندرت آب داخل گوش تان نفوذ می کند. استفاده از گوش بند ضد آب و قطره های مخصوص که حالت اسیدی دارند، می توانند در پیشگیری از نفوذ آب و گرفتگی های معمولی یا ناشی از عفونت گوش موثر باشند. لی لی کردن در حالی که سرتان را به سمت گوشی که گرفته است به سمت پایین خم کرده اید می تواند گرفتگی گوش را حل کند.

اگر پس از حمام یا شنا کردن دچار گرفتگی گوش می شوید:

برای خارج کردن آب از گوش چه بعد از استخر و چه بعد از استحمام باید حوله را لبه گوش تان بگذارید، سرتان را خم کنید و چند بار تکان دهید و اگر آب خارج نشد لبه گوش تان بگذارید، سرتان را خم کنید و چند بار تکان دهید و اگر آب خارج نشد و باز هم احساس گرفتگی داشتید می توانید از سشوار کمک بگیرید؛ به این ترتیب که آن را در فاصله 20 سانتی متری از گوش تان به مدت 20 تا 30 ثانیه نگه دارید. با تکرار سه تا پنج بار این کار مشکل تان حل می شود.

اگر شما حتی یک بار در زندگیتان دچار گوش گرفتگی شده باشید می دانید که چقدر عذاب آور است !

 

در این حالت نه تنها سخت می شنوید بلکه اعصابتان هم به هم می ریزد. در این وضع هر کسی دوست دارد زودتر از این حالت راحت شود . در اینجا یک سری راهکارها برای درمان گوش گرفتگی اشاره شده است :

عوامل زیادی باعث ایجاد گوش گرفتگی می شود ؛ سرما خوردگی ، زکام ، حساسیت ، گرفتگی سینوس ، ورود آب به حفره های گوش ( در اثر شنا یا … )، تغییرات فشار هوا . بیشتر وقتها گرفتن گوش خود به خود از بین می رود ولی گاهی طول می کشد و غیر قابل تحمل است ، با انجام روش های زیر می توانید خودتان این حالت را برطرف کنید.

چند روش ساده برای بهبود :

اولین و سریع ترین راه : انجام حالت بلعیدن است ، دهان را باز و بسته کنید مثل اینکه چیزی می خورید و عمل بلعیدن را انجام می دهید ! . این کار هوا از داخل سینوس ها خالی شده و در آن مجاری گردش هوا را باز می کند. این راه در موقع سرما خوردگی و حساسیت که باعث گرفتگی گوش شده است بسیار مفید است .

دومین راه : اگر راه اول اثر نکرد ، چند بار خمیازه بکشید بطوریکه کاملا” دهان شما باز شود ،تقریبا” مشابه عمل بلعیدن است ولی با این تفاوت که دهان بیشتر باز شده ، در این حالت هوا از داخل سینوس ها آزاد شده و از گوش خارج می شود .

سومین راه : در صورتی که دو راه بالا موثر نبود ، ممکن است گوش گرفتگی شما در اثر وارد شدن آب در آن باشد ، حوله ای را روی بخار آب گرم بگیرید و روی گوش قرار دهید . البته می توان با دست نیز داخل گوش را تمیز کرد ولی خوب این کار خیلی خوشایند نیست !!

چهارمین راه : راه آخر گرفتن یک دوش حمام بخار است و یا می توانید ظرفی از آب را بجوش بیاورید و با نزدیک کردن سر خود روی ظرف و پتویی را روی سر خود و ظرف بخار بکشید ، بخار را کاملا” استنشاق کنید ، در این حالت تمامی مجاری تنفسی باز می شوند.

پنجمین راه : ادامس جویدن می باشد

از نظر طب سنتی :

وزوز گوش:

دلیل:

پیچیدن باد ( بخارات مسموم  بدن) در مغز




      

خواص سنگها

گوهرها

از عهد باستان به دلیل اعتقاد مردم آن دوران به خواص ویژه خرافاتى و شاید ماوراءالطبیعه این اجسام همواره مورد توجه بوده اند . انسان عهد باستان باور داشت این جسم زیبا ویا هنر خلاقه طبیعت در درون خود خواصى پنهانى دارد که انسانها را به سمت خود مى کشد . همین کشش باعث شد بسیارى از ادیان باستانى به دنیاى اوهام و غیر واقعى روى آورند. این ادیان گوهرها را در راه منافع دینى خود مورد استفاده قرار مى دادند. هنوز هم وقتى انسانى در مقابل یک گوهر و یا بلور زیبا و خوشرنگ و شفاف قرار مى گیرد حیران از این است که چه نیرویى این سنگ را به این اندازه زیبا آفریده است . یک بلور زیبا درون خود عناصرى دارد که بر زیبایى آن مى افزاید.
در حقیقت عنصر اصلى که باعث این پدیده ها مى شود ، همان نور است که زندگى بدون آن ممکن نیست . از آنجا که نور زیبایى را به گوهر یا کانى مى دهد، زیاد دور از شگفتى نخواهد بود که انسانهاى دوران گذشته نور را پرستش مى کردند و لذا پیدایش برخى خرافات در مورد گوهرها نیز سرچشمه اى از نور دارد . به جرأت مى توان گفت بیشتر افرادى که با خود گوهر حمل مى کنند ، بدون آگاهى از این مطلب از این تصور انسانى پیروى مى کنند ، چون براى آنها خواص نورى و خرافاتى نسبت به ارزش مادى گوهر ، اهمیت بیشترى دارد. حتى به تازگى در اروپا و آمریکا کتابهاى بى شمارى چاپ شده که پر از پدیده هاى خرافاتى گوهرها و سنگهاست در حالى که علم ارزشى براى این مطالب قائل نیست .
(فرهنگ گوهرشناسى ، دیباچه)
گوهر واژه اى فارسى برابر با جوهر و جواهر است که به سنگهاى گرانبها یا قیمتى یا احجار کریمه اطلاق مى شود و به نامهاى سنگ هاى زینتى، تزئینى ، آذینى ، پیرایه اى و احجام نفیسه هم آمده است .
بعضى از نگین ها را اثر و خاصیتى است که نمى توان آن را انکار نمود، چنانکه فردى را نزد حاکمى به سبب جرمى مى بردند حضرت صادق (علیه السلام) فرمود که انگشترى عقیق به او برسانند، انگشترى به او رساندند و مکروهى به او نرسید . یا شخصى را از برابر حضرت امام محمد باقر (ع) گذرانیدند تازیانه بسیار بر او زده بودند . حضرت فرمود: انگشتر عقیق او کجاست، اگر با او مى بود تازیانه نمى خورد . یا آنکه کسى نزد حضرت خاتم (ص) آمد و شکوه نمود که دزد در راه اموال مرا ربود، حضرت فرمود: چرا انگشتر عقیق در دست نداشتى که آن از هر بدى آدمى را نگاه مى دارد .
سنگهاى با ارزش فراوانند و در بین این هزارها سنگ گران قیمت پیامبران و ائمه اطهار (ع) تنها بر چند سنگ صحه گذاشته اند اما نه به خاطر آنکه اثرى جادویى دارند، بلکه آن نگین هرچه باشد برگزیده شده و براى دارنده آن اثراتى از جمله فتح مهمات و دفع بلیات و غیره دارد و اثرات آنها ذاتى نیست و از جانب خداى تعالى است . پس اگر کسى اثر آنچه را که همراه خود مى دارد ، ذاتى و مستقل بداند به خداى یگانه شرک ورزیده است . ضمن آنکه استفاده بعضى از انگشترها مثل طلا براى مردان و انگشتر آهنى و مسى و نگین راه راه بر زنان و مردان را ممنوع کرده اند .
در تفسیر قمى جلد دوم از امام صادق (ع) روایت شده است: همه ملک سلیمان را خداوند در انگشتر او قرار داده بود، هرگاه سلیمان آن در دست مى گذاشت تمامى جن و انس و شیاطین و همه پرندگان و وحوش به نزد وى حاضر گشته و از او اطاعت مى کردند . باد مأمور حمل تخت او بود و همه شیاطین و انسانها و پرندگان و چهار پایانى که تحت اوامرش بودند همگى آنها را جابه جا مى نمود.
سلیمان به هنگام رفتن به بیت الخلا، انگشترش را در اختیار برخى از خدمتکارانش قرار مى داد. روزى شیطان آمد و خادم او را گول زد و انگشتر را از او ستاند و آن را در دست نهاد ، نتیجه آن شد که تمام شیاطین و جن و انس و پرندگان و وحوش مسخر او گشتند و آن حضرت در جست و جوى انگشتر شد ولى آن را نیافت .
سرانجام شیطان ترسید که مردم متوجه حیله او شوند آن را به دریا انداخت . خداى – عزوجل – ماهى را مأمور به بلعیدن آن انگشتر نمود ، بنى اسرائیل چهل روز در جست و جوى حضرت سلیمان بودند و از آن طرف سلیمان در ساحل دریا به دنبال انگشتر بود و با گریه و زارى به سوى خداى تبارک و تعالى استغفار مى نمود و از این اتفاق به جانب خدا توبه مى کرد . پس از چهل روز به صیادى رسید که ماهى صید مى کرد ، حضرت سلیمان به او کمک نمود . آن صیاد پس از صید ، یک ماهى به سلیمان داد ، او شکم ماهى را شکافت انگشتر خود را در آن دید و انگشتر را به دست کرد و شیاطین و جن و انس و پرندگان و وحوش در برابرش خضوع کردند و پادشاهى او به همان حالت اول بازگشت و حضرت ، آن شیطان (که انگشتر را ربوده بود) به همراه لشگرى که همراه او بودند به وسیله اسماء الهى حبس نمود و عده اى را در دل دریا و بعضى را در میان سنگ و صخره ها زندانى نمود و آن شیاطین تا روز قیامت زندانى و معذب هستند .
از قدیم الایام به فوائد سنگها و جواهرات و نیز به خواص مغناطیسى و درمانى آنها توجه داشته و در طب سنتى از آن بهره مى جستند.
گاهى شنیده مى شود فلانى با داشتن یک انگشتر خیر و برکات فراوانى یافته و کارها مطابق میل او پیش مى رود و دیگرى انگشترى دارد ولى هیچ کاربردى برایش ندارد. این به جهت آن است که باید در انتخاب نوع نگین دقت لازم به عمل آید و نگینى انتخاب شود که با طبع و مزاج شخص موافق باشد و براى انتخاب جواهر موافق با مزاج و طبع هر شخس دو راه وجود دارد:
راه اول: توجه به روز تولد است . مثلاً اگر شخصى روز پنجشنبه تولد یافته، روز پنجشنبه به ستاره مشترى تعلق دارد، براى او سنگهایى که متعلق به مشترى و موافق با آن است تجویز مى شود .
راه دوم: به ماه و برج تولد فرد توجه مى شود . سنگهاى موافق طبق ماه تولد اشخاص به عبارت زیر است:
آداب انگشترى در روایات اسلامى:
نگین عقیق
الف) ایمنى دهنده در سفرها بوده و آدمى را از بدى ها حفظ مى کند(1)
ب) با خیر و نیکى روبه رو مى کند(2)
ج) غم و غصه را رفع مى کند(3)
ه) فقر را از بین مى برد(5) و باعث گشایش رزق مى شود(6)
و) کارها را به نیکى و خوبى تمام مى کند(7)
ز) موجب اجابت دعا(8) و برآورده شدن هر حاجتى مى شود(9)
ح) موجب برکت و باعث ایمنى از بلا مى شود(10)
ط) ایمنى از پادشاه ظالم(11)
ى) همراه داشتن آن به هنگام نماز معادل هزار رکعت است(12)
حضرت محمد (صلى الله علیه و آله) فرمودند: (یا على) همانا عقیق اولین کوهى است که به ربوبیت خداى متعال و نبوت من و وصى بودن تو و امامت فرزندانت و اختصاص داشتن بهشت به پیروان تو و اختصاص آتش به دشمنان تو شهادت داده است.
انگشتر شرف شمس
شرف شمس در نوزده درجه حمل است و این حروف عالیات که هفت و سیزده اند، به همین اسم شریف شرف شمس شهرت دارد، برنگین انگشترى نقش کنند که صورت صحیح آن این است:

و اگر به این اشکال دیده شود صحیح نیست و صورت صحیح آن همان است که ذکر شد.
همگى آن را اسم اعظم دانسته اند و خاتم آن را که اولین کلمه است، خاتم سلیمانى گفته اندو آن را به عوالم خمسه که حضرت خمس در اصطلاح عارفان است تفسیر کرده اند و در صفحه 92 و 93 و 222 و 223 حظ و لذ در تأثیر از جعفر خابیه امام صادق از امیرالمؤمنین علیهاالسلام امورى را برشمارد و انتساب آنها را به تورات و انجیل و قرآن ذکر کرده است و نیز بونى در کتاب شمس معارف کبرى جلد اول اوفاقى بسیار در خواص آن آورده است که «ضحکه للمغفل و عبره للمحصل».
نگین فیروزه
الف) باعث بى نیازى و دورى فقر مى گردد.(13)
ب) جهت ایجاد فرزند مؤثر است. (14)
ج) در استجابت دعا مؤثر است.(15)
د) عامل فتح و پیروزى است. (16)
هـ) دور گرداننده دردها از دیدگان است.(17)
و) موجب گشایش سینه مى گردد.(18)
ز) قوت دل را زیادمى کند. (19)
ح) باعث برآورده شدن حاجات مى شود.(20)
یکى از خادمان امام هادى (علیه السلام) از آن حضرت جهت زیارت على بن موسى الرضا اجازه سفر به سرزمین توس گرفت. حضرت به او فرمودند: انگشترى با نگین عقیق زرد به همراه داشته باش که بر روى آن حک شده باشد «ماشاءالله لاقوه الا بالله استغفرالله» و بر آن سوى نگین «محمد و على» حک کن.
خادم مى گوید: از نزد امام بیرون شدم و انگشترى را طبق دستور امام تهیه کردم و مجدداً براى خداحافظى به حضور امام رفتم. فرمودند: انگشترى دیگر با نگین فیروزه باید همراهت نمایى که در بین توس و نیشابور شیرى با تو روبه رو مى شود و قافله را از راه رفتن بازمى دارد، به سوى آن شیر رفته و انگشتر را نشانش مى دهى، به او بگومولاى من مى گوید از راه کنار برو. بعد اضافه کرد، باید نقش روى انگشتر (الملک لله» و سمت دیگر آن «الملک لله الواحد القهار» باشد که انگشتر حضرت على (علیه السلام) این نقش را داشته است. که آن سپرى در برابر درندگان و عامل پیروزى در جنگهاست.
نگین یاقوت
الف) باعث از بین رفتن فقر مى شود.(21)
ب) دارنده آن نجابت و بزرگى مى یابد.(22)
ج) پریشانى را زایل مى کند.(23)
رسول خدا (صلى الله علیه و آله) خطاب به امام حسین (علیه السلام) فرمودند:
فرزندم، انگشتر یاقوت و عقیق به دست کن که فرخنده و مبارک است و هرگاه کسى به آنها نگاه کند نور صورتش زیاد مى شود و یک رکعت نماز با آن دو، برابر با هفتاد رکعت نماز بدون آنهاست…
نگین زمرد
الف) سبب آسانى کارهاست.(24)
ب) زایل کننده فقر است. (25)
ج) فقر را به توانگرى مبدل مى کند.(26)
از امام رضا (علیه السلام) درباره نگینى که از سنگ زمرد ساخته مى شود، پرسیدند؟
امام فرمود: اشکالى ندارد اما به هنگام طهارت گرفتن (استنجار) آن را از دست درآورند.
نگین جزع یمانى
حضرت على (ع) فرمود: «انگشتر جزع یمانى در دست کنید که رد نمى کند مگر متمردان شیاطین را»
نگین سنگ زمزم:
حسین بن عبدالله از امام على نقى (ع) سؤال کرد: «آیا خوب است از سنگ ریزه اى که از چاه زمزم بیرون آرند، انگشترى سازند؟
فرمودند: بلى ، اما چون خواهد استنجاء کند، از دست بیرون آورد.»
نگین حدید چینى :
الف ) جهت نیرومندى نیک است . (27)
ب ) باعث دورى اجانین و شیاطین مى شود. (28)
ج ) از شر هر موجودى در امان مى دارد.(29)
د ) اثر چشم بد را از بین مى برد. (30)
ه- ) باعث آسانى وضع حمل مى شود. (31)
البته این انگشتر به هیچ وجه به زنان باردار توصیه نمى شود چون براى جنین خطر دارد.
ژ ) براى اجابت حاجات دشوار نیک است . (32)
ز ) باعث ایمنى از ترس مى شود . (33)
ح ) همراه داشتن آن به هنگام نماز مکروه است (34)
انگشتر در دست راست یا چپ:
از امام کاظم (ع) سؤال شد آیا انگشتر را باید در دست راست کرد؟ فرمودند: هرطور که مى خواهى، دست راست باشد یا چپ.
رسول خدا فرمود: یا على !انگشتر در دست راست کن که این عمل فضیلتى است از سوى خداى – عزوجل – براى آفریدگان مقربش.
ابوالعلاء از امام صادق (ع) در باره انگشتر به دست راست کردن سؤال کرد و گفت: من دیده ام بنى هاشم انگشترهاى خود را در دست راست مى نهند.
حضرت فرمود: پدرم امام محمدباقر (ع) در دست چپ انگشتر مى گذاشت و او (پدرم) افضل بنى هاشم و فقیه ترین آنها بود.
امام حسن عسکرى (ع) در سال دویست و شصت قمرى خطاب به شیعیان فرمودند: تاکنون امر ما این بود که انگشترتان را به دست راست بگذارید. این در حالى بود که ما (اهل بیت) در میان شما حاضر بودیم ولى اکنون امر مى کنیم انگشترى را به دست چپ کنید به جهت آنکه ما از میان شما غائب مى شویم تا زمانى که پروردگار امرما و امر شما را ظاهر کند همانا این بهترین دلیل براى شما در ولایت ما اهل بیت است. همان لحظه شیعیان در حضور امام انگشترهاى خود را از دست بیرون کرده و در دست چپ شان قرار دادند و حضرت به آنان فرمودند: این قضیه را براى شیعیان ما نقل کنید.
رسول اکرم مى فرماید: امتم را از دست کردن انگشتر در انگشت سبابه و وسط نهى مى کنم و در روایتى دیگر این عمل (انگشتر در انگشت سبابه و وسط نمودن) را از افعال قوم لوط دانسته اند.

پى نوشت ها:
(1 8، ، 11 ، 12 ، 13) امام جعفر صادق (ع)
(2و3و5و7و15و25) رسول خدا (ص)
(4 6، ، 14 ، 23 ، 24 ، 26) امام رضا (ع)
(9) امام سجاد (ع)
(10
(29 ، 30 ، 31 ، 32 ، 33 ) امام صادق (ع)
( 34 ) حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشریف
منابع و مآخذ : الکافى ، تهذیب الاحکام ، وسایل الشیعه، مکارم الاخلاق ، امامى شیخ طوسى ، عیون اخبار الرضا، حلیه المتقین، هزار و یک نکته.

 برنوشته از

http://www.nasrpakiman.com/%D8%A7%D8%AB%D8%B1%D8%A7%D8%AA-%D9%85%D8%AB%D8%A8%D8%AA-%D8%B7%D9%84%D8%A7-%D9%88-%D9%86%D9%82%D8%B1%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D8%A8%D8%AF%D9%86/




      

انسداد انرژی و کم کاری چاکرای چهارم:

درست کار نکردن این چاکرا باعث میشود که فرد همیشه در ازای عشقی که میدهد انتظار سپاس و قدردانی داشته باشد. و فرد از پذیرش عشق دیگران عاجز است و قادر نیست خود را برای پذیرفتن این عشق باز بگذارد. مهر و محبت و ملایمت دیگران او را شرمنده میکند. شاید به خود بگوید نیازی به عشقی که دیگران بتوانند به او بدهند ندارد. کم کاری چاکرای قلب فرد را بسیار آسیب پذیر، وابسته به عشق و علاقه دیگران میکند. وقتی احساس میکند که طرد شده است عمیقا آزرده و افسرده و غمگین میشود و در لاک خود فرو میرود . او دوست دارد عشق بورزد، اما ترس از طرد شدن باعث میشود که نتواند راه درستی برای این کار پیدا کند و این باعث تحکیم نقاط ضعف و ناتوانی او میشود. برای جبران فقدان عشق به شدت دوستانه و مهربان رفتار میکند و با تمام افراد یکسان و سرد رفتار میکند، بدون اینکه با هیچ یک از صمیم قلب درگیر شود. انسدادهای رایج در چاکرای قلب: جرم اندیشی، تعصب و تحجر، لاپوشانی کردن، ناشکیبایی و کوته فکری و تفکر سیاه، سفید (مثل خدا و شیطان، آدمهای خوب و بد، قدرتهای خوب و بد و…)

 

 

بیماریها:

بیماریهای قلبی، فشار خون، زخم، سرطان، دردهای عصبی، آنفولانزا، دردهای آنژینی، بالا بودن کلسترول، رگهای مسدود، خنکی دستها و پاها، خستگی مزمن، بیماری کبد، ایمنی کم در برابر بیماریها و پیری زودرس و …

تغذیه رنگی:

اسفناج، کلم، فلفل سبز، کاهو، سیب سبز، گوجه سبز، نخود سبز، عدس سبز، لوبیا سبز، کیوی، خیار و… و اغلب میوه ها و سبزیهای سبز که نه واکنش اسیدی دارند و نه آلکالین، مناسب هستند.

 

چاکرای سوم

محل: دو انگشت بالای ناف
غده مربوطه: لوزالمعده، پانکراس(کبد(
هورمون مربوطه: انسولین (کیسه صفرا(
بخشهای مربوطه: فسمت پایین پشت، حفره شکمی، جهاز هاضمه، معده ، کبد، طحال، کیسه صفرا، دستگاه عصبی غیر ارادی
حس:بینایی
رنگ: زرد، زرد طلایی
عنصر وابسته: آتش
زمینه: شکفتن شخصیت، عملکرد بر اساس احساسات و تجربه، شکل گیری شخص، نفوذ و قدرت، خرد، رشد تجربیات
جهت چرخش چاکرا: در زنان بر خلاف جهت عقربه های ساعت و در مردان در جهت عقربه های ساعت
امکان پاکسازی و فعال ساختن چاکرای دوم: لذت بردن از نور خورشید، مزرعه گندم رسیده، گل آفتابگردان
نوع یوگا: تانترا یوگا
سیاره های وابسته: خورشید، مشتری، تیر، مریخ

توضیحات:

مانی پورا لغت مرکب و به معنی شهر جواهرات است و علت این نامگذاری این است که چاکرای مانی پورا نقطه کانونی گرما، مرکز حرارت، نور، انرژی و فعالیت است، جایی که انرژی جسمانی پخش میشود و چنانچه شخص عشقی مفرط به سلامت جسم و میل به حفظ آن داشته باشد، این چاکرا باز است. چاکرای مانی پورا به عنصر آتش نسبت داده شده و نشانگر خورشید انسان و مرکز قدرت و اراده اوست، مانی پورا و آجنا(چاکرای چشم سوم) دو مرکز اراده در بدن میباشند. به طور کل قدرت اراده، اعتماد به نفس، عشق به نفس، احترام به نفس، اطمینان از توان بالقوه خود و توانایی فیزیکی و ذهنی مقابله با فشار روانی یا همان آرامش درونی و ثبات شخصیت است و همچنین تمام کارکردهای اندامهای گوارش و سیستم عصبی مربوط به این چاکرا میباشد و ارتباطی نیز با چشمها که حس تحلیل کننده اند دارد. توانایی نه گفتن نیز در این مرکز ایجاد میشود. در اینجا انرژی خورشیدی که پرورش دهنده بدن اتری (کالبد اختری) است جذب میشود و به بدن فیزیکی حیات بخشیده و از آن حفاظت میکند و تمامی بدن را در بر گرفته و شخص را از امواج منفی و تشعشعات محیط اطراف مصون میدارد. اگر چه مانی پورا چاکرایی مربوط به ذهن است اما با حیات عاطفی انسان پیوند دارد، زیرا ذهن یا پدیده های ذهنی عمل تنظیم عواطف را بر عهده دارند در نتیجه انرژیهای احساسی و عواطف ازین چاکرا به چاکرای قلب و چاکرای خاجی منتقل میشود. پس در اینجا آرزوهای حیاتی، آرزوها و احساسات چاکراهای پایین تر درک میشود و بصورت کلام در میاید. وقتی کودکی متولد میشود، بند نافی اتری بین او و مادر باقی میماند. این رشته ها نمایانگر پیوند ابناء بشر با یکدیگر هستند. هرگاه دو انسان با یکدیگر رابطه ای برقرار سازند، ریسمانی بین چاکراهای شبکه خورشیدی آنها رشد میکند و هرقدر این رابطه محکم تر، تعداد و قدرت این ریسمانها افزون تر و زمانی که رابطه در حال گسستن است، رشته ها به تدریج جدا میشوند. در دوران کودکی این رشته ها بین مادر و فرزند بیشتر است و در دوران بزرگسالی این رشته ها را با همسر خویش برقرار میکند. در ضمن این مرکز به عنوان درمان نیز شناسایی شده و به شفای معنوی مربوط است. گفته میشود که در برخی از درمانگران این چاکرا بسیار بزرگ و رشد یافته است.

انسداد انرژی و کم کاری چاکرای سوم

وقتی چاکرای سوم درست کار نکند، فرد میخواهد همه چیز بر طبق خواسته های او انجام شود و دوست دارد دنیای درون و بیرون را کنترل کرده و غلبه و اعمال قدرت کند ولی از درون نا آرام و ناراضی است. احتمالا او در دوران کودکی یا نوجوانی طرد شدن را تجربه کرده است. او توانایی رشد ارزشهای خود را ندارد و اصرار می ورزد تا فعالیتهای بیرونی را افزایش دهد تا بتواند احساسات آزار دهنده، کمبودها و نقطه ضعف ها را بپوشاند و نیاز به آرامش درونی دارد. نگرانی و ناآرامی و استرس او واکنش همه خشمی است که در مدت زمانی طولانی فرو خورده است. هر استرسی میتواند احساسی مانند گرسنگی ایجاد کند. حتی زمانی که بدن احتیاج به غذا ندارد و این گرسنگی همان نیاز به انرژی در این چاکرا میباشد. انسدادهای متداول انرژی دراین چاکرا عبارتند از: عصبانیت، ترس، عدم اعتماد به نفس، احساس گناه، دیابت، مشکل فشار خون، مشکلات گوارشی، عقده حقارت یا عقده خود بزرگ بینی، مشکل در پانکراس و معده، خجالتی و کم رو بودن و… کم کاری چاکرای سوم فرد را مایوس و نا امید کرده و سدهایی را مانع تحقق خواسته هایش میبیند. احتمالا آزادی شخصیت او در زمان کودکی به شدت محدود شده است و او ترس از دست دادن تایید والدین و معلمان را داشته و در ابراز احساسات تردید و آنها را سرکوب و باعث تلمبار شدن آنها شده و این همان چیزیست که باعث به وجود آمدن مشکل در این چاکرا شده است، وقتی با مشکلی رو به رو میشود احساس ناراحتی و تردید پیدا کرده یا به شدت عصبی میشود و اعمالش به شدت بی نظم و بی برنامه میشود.

تغذیه رنگی:
فلفل زرد، بلال شیرین، آلوی قطره طلا، موز، آناناس، کدوی مسمایی، کره، زرده تخم مرغ، پنیر هلندی و غیره

چاکرای دوم

محل: بالای استخوان خاجی، تقریبا بالای اندام تناسلی و پایین تر از ناف
غدد مربوطه: تخمدانها، غده پروستات
هورمونهای مربوطه: استروژن
بخشهای مربوطه: قسمت لگن، اندامهای تولید مثل، کلیه ها، مثانه، تمام مایعات بدن مثل خون، مایع لنف، شیره معده، اسپرم
حس: چشایی
رنگ: نارنجی
عنصر وابسته: آب
زمینه: نخستین احساسات جاری شدن با زندگی، لذن پرستی، شهوت، خلاقیت، شگفت زده و مشتاق
جهت چرخش چاکرا: در زن در جهت عقربه های ساعت و در مرد خلاف عقربه های ساعت
امکان پاکسازی و فعال ساختن چاکرای دوم: لذت بردن و مشاهده نور ماه و آب زلال طبیعی و غوطه ور شدن در آن و یا نوشیدن از آب چشمه.
نوع یوگا باکتی یوگا
سیاره های وابسته: ماه ، پلوتون

توضیحات:

چاکرای دوم مرکز انرژی جنسی (گیرنده و فرستنده) و نفس و خلاقیت است که به عنصر آب نسبت داده میشود که منبع تمام حیات زیست شناختی است. عنصر آب پاک کننده و تطهیر کننده است و سدهایی را که مانع جریان حیات است شسته و باز میکند. در سطح فیزیکی آلودگیها را از کلیه و مثانه باز میکند و در سطح معنوی به شکل جریان روان و آزاد احساسات خود را نشان میدهد و سبب میشود تا انسان زندگی را همیشه تازه و جدید ببیند. از طریق این چاکرا فرد مستقیما احساسات انسانها را درک میکند و آن را به یکی از مراکز ادراک ماوراء حسی تبدیل میکند. چاکرای دوم اغلب جایگاه واقعی “شاکتی” محسوب میشود، شاکتی تجلی نیروی مونث خداوند به شکل انرژی خلاق است و حوزه نفوذ آن در اندامهای تولید مثل است که در مرد به صورت میل خلق حیات جدید و در زن بصورت گیرنده ء تکانه های خلاق و ایجاد زندگی جدید است. خلاقیت شامل کاری که فرد در هر زمینه ای انجام میدهد نیز میباشد. در نتیجه خلاقیت انسان توسط دستان او متجلی میشود و اگر کاری که انسان انجام میدهد مطابق استعدادها و قابلیت های شخصی اش باشد این انرژی خلاق متجلی شده و باعث رشد و پیشرفت او در آن زمینه شده و باعث آرامش ذهن او میشود و اگر برخلاف آن باشد باعث از بین رفتن آرامش ذهن او شده و یکی ازعوامل خشم و عصبانیت او میشود. احساسات و اعمال فرد خلاق حتی باعث ایجاد انگیزه برای دیگران میشود. چاکرای دوم به کیفیت عشق نسبت به جنس مخالف نیز مربوط میشود ازین چاکرا فرد قدرت جنسی خود را حس میکند و دومین هدف قدرتمند نیروی حیات (اشتیاق به اتحاد دو جنس) آشکار میگردد بنابراین قدرت جنسی در هر کس به نیروی حیات در او بستگی دارد. ناحیه لگن در بدن منبع حیات است، هر مرکز آن که مسدود گردد کاهش نیروی جسمی و جنسی را به دنبال خواهد داشت. انرژی جنسی در جریان آمیزش جنسی شارژ و تخلیه میگردد. این امر همچون حمامی از انرژی به جسم حیاتی دوباره میبخشد و آن را پاک میکند و بدن را از انرژی های راکد، فضولات، تنشهای عمیق رها میسازد و این عمل برای سلامتی جسمی فرد امری مهم است. عمل رها سازی خویش بصورت دو جانبه یکی از طرق وانهادن “تجرد” نفس و تجربه”وحدت” در بشر است. تجربه ای که از بدوی ترین امیال در سطح جسمی از یک سو و آرزوی عمیق معنوی وحدانیت با الوهیت از سویی دیگر نشات میگیرد. این پیوند یکی از خصلتهای معنوی و مادی در افراد بشر میباشد.

انسداد انرژی در چاکرای دوم

اگر راه عبور انرژی در این چاکرا مسدود شده باشد یا اختلالی در این چاکرا وجود داشته باشد به نفی یا سرکوب امیال جنسی منتهی میشود و اغلب در راه زیاده روی در رابطه و خیال پردازی نمایان میشود.یا ممکن است به حالتی مانند اعتیاد به مواد مخدر در آید. در هر صورت نسبت به جنس مخالف شک و دودلی و تنش یا حتی نفرت وجود دارد و ابزار این انرژی های طبیعی را فرد محکوم میکند یا اینکه بصورت شهوت پرستی بی ادبانه و اصرار در امیال جنسی نمایان میشود در هر صورت بد کار کردن چاکرای دوم معمولا در سن بلوغ بوجود میاید. بیدار شدن انرژی های جنسی بی ثباتی ایجاد میکند و معمولا والدین و مربیان توانایی آموزش صحیح را در این زمان به جوانها ندارند و اینکه چگونه این انرژی را کنترل کنند. کم کاری این چاکرا میتواند ریشه در دوران کودکی داشته باشد احتمالا والدین احساسات و ارتباطشان را کنترل میکردند و فرد کمبود لذتهای حسی مانند نوازش، مهر و عطوفت را تجربه کرده است در نتیجه احساساتش را سرکوب کرده است و در دوران بلوغ مانع رشد انرژی های جنسی شده و نتیجه آن واپس زدگی، فقدان عزت نفس، فلج عاطفی و سرد مزاجیست و زندگی در نظرش غم انگیز، کسل کننده و بی ارزش است. اما با ریکی دادن به این چاکرا و ریکی فرستادن برای درمان گذشته تمامی این اختلالات درمان میشود و وضعیت انرژی در این چاکرا متعادل میشود.

تغذیه رنگی برای درمان:
خوراکیها و مواد غذایی به رنگ طبیعی نارنجی مثل: پرتقال، نارنگی، هویج، انبه، کدو تنبل، زردآلو ، نارنج و غیره

چاکرای اول

محل: بین مقعد و اندام تناسلی، به دنبالچه مرتبط است به طرف پایین باز میشود
غدد مربوطه: غدد فوق کلیوی
هورمونهای مربوطه : آدرنالین و نور آدرنالین
بخشهای مربوطه: تمام قسمتهای سخت، ستون فقرات استخوانها، دندانها، ناخن ها، پاها، مقعد، روده ها، غدد پروستات، خون، تکثیر سلولی
حس: بویایی
رنگ: قرمز آتشی
عنصر وابسته: خاک
زمینه: اولین انرژی حیاتی، اولین مراقبت پیوند با زمین و دنیای مادی، استحکام، قدرت موفق شدن.
جهت چرخش چاکرا: در مونث به سمت چپ یعنی بر خلاف جهت عقربه های ساعت و در مذکر به سمت راست یعنی در جهت چرخش عقربه های ساعت
امکان پاکسازی و فعال ساختن چاکرای اول: لذت بردن از سپیده دم، طلوع و غروب خورشید، خاک تازه
نوع یوگا: هاتایوگا، کندامین یوگا
سیاره های وابسته: کیوان، مریخ، پلوتون

توضیحات:

این چاکرا از نظر احساسی با میل به زندگی و شادابی و از نظر فیزیکی با سیستم ایمنی بدن در ارتباط است. این چاکرا تنظیم کننده اعمالی است که بدن و جسم را زنده نگه میدارد. در این چاکراست که با زمین مرتبط میشویم و انرژیهای زمینی (نیروی عاطفی، عشق و صبر ) را دریافت و تجربه میکنیم. چاکرای اول اساس و پایه نیروی حیاتی تمام چاکراهای بالاتر را شکل میدهد و سرچشمه نیروی حیات است. این چاکرا منبع انرژی کندالینی است. بنای زندگی بدست آوردن امنیت مادی و حفظ تنازع بقا گونه ها با تشکیل خانواده، رابطه جنسی به عنوان یک عمل فیزیکی و بچه دار شدن هم از اعمال مربوط به این چاکرا هستند. وقتی نیروی حیات در این چاکرا به درستی عمل نماید، شخص اشتیاقی مبرم به زندگی در جهان فیزیکی دارد و با انتقال انرژی به اطرافیان و حوزه انرژی آنها همچون یک مولد نیرو عمل میکند. او اشتیاقی راستین برای زیستن دارد. رنگ قرمز که رنگ این چاکرا میباشد جسم فیزیکی را تحریک میکند و سر زندگی و انرژی به جسم داده و روح را سر زنده و با هیجان میکند و رنگ قرمز جرات، نیرو و قدرت، استواری و سلامتی میبخشد. قرمز سبب غلبه بر بی حالی و افسردگی، ترس یا دلتنگی میشود. قرمز رنگ آتش است. قرمز تعصب شدید، غیرت و هیجان است. افرادی که بر افروخته و سرخ رنگ هستند ناخود آگاه احساس سرزندگی، پرتلاش بودن را به شما منتقل میکنند و الگو و نمادی هستند از یک فرد پرتحرک! آنچه برداشت میشود این است که نیروی حیات مادی و جسمی از رنگ سرخ است. زمانی که دراین چاکرا مانعی ایجاد گردد شخص از فعالیت جسمی سر باز میزند و انرژیش کاهش مییابد و حتی ممکن است علیل و ناتوان گردد. چنین فردی فاقد قدرت و توان جسمی است. بطور مثال اگر چاکرای اول به اندازه کافی کار نکند احساس عدم تعادل خواهید کرد یا انگار فرش از زیر پا کشیده شود درحالی که محکم ایستاده اید. اگر چاکرای اول بیش از حد کار کند ممکن است از کوره در بروید و عصبانی و پرخاشگر شوید و این ممکن است زمانی باشد که چیزهایی که شما را مشغول و سرگرم ساخته توسط دیگران یا شرایط مورد سوال قرار گیرد. در نهایت زمانی که احساس عدم امنیت میکنید با خشم و غضب و زود از کوره در رفتن حالت دفاعی میگیرید. از نظر احساسی کم تحمل میشوید همچنین ممکن است افراط در مسائل احساسی و هیجانی مثل غذای خوب و الکل و غیره داشته باشید. در کارهایتان به شدت در حالت دودلی و شک و تردید به سر میبرید و زندگی را اغلب همچون بار سنگینی احساس میکنید به جای آنکه از زندگی لذت ببرید و شاد باشید.بطور کل اختلال در انرژی موجود دراین چاکرا موجب بیماریهایی مثل افسردگی، بیحالی، اعتیاد (به هرچیزی)، روماتیسم، رعشه و کم خونی میشود و همینطور بیماران بستری بر اثر نحیفی و لاغری و ضعف جسمانی و بیماران حادثه ها و مجروحان جسمانی نیاز شدید به انرژی در این چاکرا دارند اما انرژی دادن به این چاکرا در کودکان هابپراکتیو، بیماران پرتحرک عصبی، پارکینسون، مجنونان، افراد عصبانی و،. موجب تاثیر منفی خواهد شد.

تغذیهء رنگی
رنگ طبیعی خوراکیها و غذاهایی که میخوریم فرکانس ارتعاشی همان رنگ را در دسترسمان قرار میدهد و بروی چاکرای خاصی تاثیر میگذارد:
جگر قرمز، دل، قلوه، کلم قرمز، چغندر قند، تمشک قرمز، گیلاس قرمز، انگور قرمز، آلوی قرمز، فلفل قرمز، سیب سرخ، گوجه فرنگی و هر چه قرمز است.

اثرات رنگ لباسها بر روی بدن

رنگ لباسها به دلیل حساسیت نوری سلولهای بدن بر ما اثر میگذارند بنابراین بهتر است لباسی بپوشیم که به رنگ آن نیاز داریم اما فراموش نکنید که هر لباسی اعم از کت، پیراهن یا بلوز یا مانتو به تن میکنید، لباس زیر شما باید سفید باشد. اگر لباستان از پارچه نخی یا ابریشم و یا پشم با رنگ طبیعی باشد بهتر است از لباسهای مصنوعی با رنگ مصنوعی است.

چاکراه چیست؟

امروز مطلب جالبی دیدم که متوجه شدم تاثیر ان در زندگی بسیار مهم است و ان چاکراه هست .(مساله مهمی که بیشتر در زندگی انسانها تاثیر بسزایی دارد مسئله اول از همه تشخیص مزاج -تغذیه درست و چاکراهها میباشد .گاهی اوقات مادرم میگفت .زمانی که ما انسانها در زمین یا اتاقی که میشینیم باید کف ان خاک باید باشه نه موزاییک .میگفتم مگه چه ایرادی داره .این ادمهای قدیم هم واقعا تجربه های زیادی دارند یا اینکه میگفت : فردی که طبع گرم صفراوی یا دموی دارد باید غذاهای خنک و سردی مثل آش انار.آش آلو.آب زرشک.خیار مرکبات.و ماست و…..مصرف کند تا گرمی و حرارت ذاتی او تعدیل شودوغیره…..

حال دنباله مطالب

شما چه بپذیرید یا نه این هفت چاکرا بعلاه بیشمار چاکرا فرعی دیگر در بدن

همه شما وجود دارند و باز بودن آنها باعث سلامت روح و جسم شما عزیزان و افزایش آگاهی شما و بسته بودن هر کدام از آنها باعث انواع و اقسام بیماریهای روحی و جسمی …..در بدن هر کدام از ما میشوند:

1-چاکراه ریشه یا چاکرا جنسی:از طریق این چاکرا انرژی حیات و جهان مادی به بدن هر یک از ما وارد شده و باعث به وجود آمدن تعادل در روابط زمینی ابتدایی و جنسی هر انسانی خواهد شد….

2-چاکراه خاجی که اندکی بالاتر از خط زیره شکم قرار دارد:تمامی احساسات-حس جاری بودن زندگی-لذت پرستی و خلاقیت از باد بودن این چاکرا ناشی میشود.

3-چاکرا خورشیدی که بالاتر از ناف قرار دارد:به باز شدن شخصیت شکوفا شدن و نفوذ و قدرت و فراوانی خرد و رشد تجربیات و اعتماد بنفس کمک میکند.

4-چاکرا قلب بین قفسه سینه و همسطح با قلب قرار دارد:به آشکار شدن احساسات هم عشق و هم نفرت-قدرت بخشیدن همنوعان-ارتباط صمیمانه

و عدم خودخواهی و خود پسندی کمک میکند…

5-چاکرا گلو که در وسط گلو قرار دارد و چاکرا کوچکتری در پشت این چاکراست:به ابراز وجود کردن-قدرت نه گفتن-باز بودن و پذیرا بودن-سلامتی کلی جسم و روح کمک میکند.

6-چاکرا چشم سوم درست در بین دو ابرو :به ادراک-کشف و شهود-رشد حس های درونی و قدرت ذهن-اراده تخیل کمک میکند.

7-چاکرا تاج :کمال-روشن بینی-شناخت حقیقت-سکوت ذهن مزاحم و آگاهی مطلق.

اندامهایی که بترتیب به چاکرا های مختلف ربط دارند و بسته بودن چاکرا ها باعث اختلال در کار آنها میشود عبارتند از:

چاکرا اول:مثانه و آلت تناسلی.

چاکرا سوم:لوزالمعده-کبد-معده-روده بزرگ و کوچک-آژاندیس…

چاکرا چهارم:قلب و غده تیموس..

چاکرا پنجم:غده تیروئید-و گلو

چاکرا ششم :هیپوفیز-مغز تا اندازه ای-غدد مترشحه داخلی کلا برای سایر چاکرا ها باعث تقویت است.

چاکرا هفتم:مغز و باز هم غدد مترشحه داخلی..

چاکرا دوم که ذکر نشده مشترکی از اندامهای مربوط به چاکرا اول و سوم را در بر میگیرد….




      
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >




گفته : ,

------------------------
:
نظر شما
نام شما:
پست الکترونیک:
وب سایت:
کد تایید:
لطفاً پیام های غیر مرتبط با مطلب این صفحه را از قسمت تماس با ما ارسال کنید