سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منکوئیل
بسم الله الرحمن الرحیم با درود فراوان نسبت به خوانندگانان عزیز تمام این مطالب این وبلاگ جهت بالا بردن معلومات افراد خواننده می باشد و کاربرد وجهت گیری های خاص(سیاسی/اجتماعی/دینی/.....)ندارد.این مطالب جهت بالا بردن معلومات وجمع آوری تمام نقاط دانشی و اجتماعی جهان ترک وغیره در این بلاگ میباشد.اگردر نوشتن دچار خطایی(مثلا نکاتی بی حرمتی چون این مطالب از روی ویکی پدیا نوشته میشود) شدیم ما را در بر طرف کردن آن یاری دهید .جهت اینکه وبی مطیع دل شما ساخته وتهیه شود در نظر سنجی و گذاشتن پیام مرا یاری فرمایید. ودر زمان آنلاین بودن پشتیبانی آنلاین در وبلاگ میتوانید سوالات خود را مطرح نمایید.با رفتن به سایت میتوانید با عضویت در آن مطالب خود را جهت قرار دادن در سایت و وبلاگ مرا یاری کنیدباتشکر نویسنده منکوئیل................................ ارزش هر کس به اندازه دانش اوست

بسم الله الرحمن الرحیم

4

 

فرقه مقبره مقدس اورشلیم، شاخه ای رسمی، تعریف و توجیه شده توسط کلیسای مقبره مقدس در اورشلیم است که طبق رسمی دیرینه از قرن چهاردهم میلادی، برخی از زائرین اشرافی، ثروتمند و بانفوذ کلیسای مزار مقدس را که سفر بسیار مشقت بار اروپا به اورشلیم را بجان می‌خریدند، توسط راهبان فرانسیسکن، به مرتبه شهسواری (شوالیه) مفتخر میکردند.

 

این فرقه تحت کنترل و هدایت مستقیم اسقف اعظم کلیسای مزار مقدس بود و پاپ‌های مختلف با تاییدیه‌های خود موجودیت آنرا پایدار و استوار کرده اند. در سال 1949 میلادی پاپ پیوس دوازدهم اسقفی را مستقیماً به عنوان استاد اعظم از واتیکان برای هدایت فرقه مادر تعیین کرد. طبق فرمان پاپ اعظم بتاریخ 27 ژوئیه 1931 میبایستی دفتر ایشان تمامی شهسواران جدید را قبل از مراسم اعطای لقب تایید کند. بدین طریق تمام ممالکی که با واتیکان رابطه سیاسی دارند میبایستی شخصیت شهسوار جدید را در مملکت خود به رسمیت بشناسند. شعار فرقه جمله خدا می‌خواهد، است.

 

فرقه مقبره مقدس اورشلیم به لاتین و در واقع نام اصیل این فرقه (Ordo Equestris Sancti Sepulcri Hierosolymitani) به خاطر گذشته خاص خود، شخصیتی حقوقی، شناخته شده از طرف واتیکان و قانون اساسی کلیسای کاتولیک داراست. اعضای این فرقه اکثراً رجال سیاسی، مذهبی، اشراف و بزرگان دنیای اقتصاد، شهسوار (شوالیه) محسوب می‌شوند و در شعبه نیمه مستقل فرقه، مستقر در کشور محل اقامت خود فعالند.

 

این فرقه کهن‌ترین و پایه‌ای‌ترین ریشه موجودیت خود را مدیون نظریه پردازان، کارگزاران و جنگجویان جنگ‌های صلیبی است.

 

 




      

5

ربازار تارز (Rebazar Tarzs) مشعلدار اکنکار در جهان‌های تحتانی است. او معلم معنوی بسیاری از استادان اک از جمله پدارزاسک ( پال توئیچل ) بوده که در سال 1965 عصای قدرت اک را به دستش داد. گفته شده که او بیش از پانصد سال سن دارد. ربازار تارز در کلبه‌ای واقع در کوههای هندوکش زندگی می‌کند و هنگامی که در امور اکنکار به استاد حی حاضر کمک می‌کند، بر بسیاری از افراد ظاهر می‌شود. او به عنوان ماهانتا، استاد حی اک خدمت کرده است.

رهبر اکنکار با نام ماهانتا، استاد زنده اک شناخته می‌شود. برطبق دیدگاه اکنکار، به استاد زنده اک احترام گذاشته می‌شود، اما توسط پیروان اکنکار پرستش نمی‌شود و به عنوان راهنمایی معنوی برای پیشرفت معنوی پیروان به آن نگاه می‌شود. پال توئیچل اکنکار را در 1965 با عنوان ماهانتا، 971 مین استاد زنده اک بنیان گذاشت، و آن را تا 1971 رهبری کرد. داروین گراس (با نام معنوی دیپ رن) سپس 972 مین استاد زنده اک شد و آن را تا 1981 رهبری کرد. در 23 اکتبر 1981، هارولد کلمپ 973 مین استاد زنده شد و هم کنون رهبر معنوی فعلی اکنکار می‌باشد. کلمپ در 1983 گروس را از اکنکار اخراج کرد.

 

اکنکار جنبش معنوی جدیدی است که در 1965 در ایالات متحده بنیان گذاشته شد. این جنبش بر ممارست معنوی که ممارست کنندگان را به تجربه آنچه پیروانش نور و صوت الهی می‌نامند، قادر می‌سازد. تجربه شخصی از این نور و صوت معنوی (شابد) هدف اولیه این روش می‌باشد و ادعا می‌کند که مسیر درونی شخصی، منحصر به‌ فرد و فردی را به سوی فهم خود به عنوان روح و توسعه آگاهی بالاتر هوشیاری و خدا را فراهم می‌کند.

 

براساس واژگان شناسی اکنکار، اصطلاح اکنکار به معنی همکاری با خدا می‌باشد. این احتمال وجود دارد که از کلمه پنجابی اکنکآر(Ekank?r) یا اک اونکار(Ik Oank?r)، کلمه ایی که برای اولین بار در شری گورو گرانت صاحب و یکی از نام‌های خداوند در سیک گرفته شده‌است. کلمه اک یا ایک عدد یک در هندی، اردو و پنجابی (از ایکا سانسکریت) است. اکنکار از اکُنکار یا اک اونکار (سانسکریت اکا اومکآرا)، نامی برای خداوند گرفته شده که توسط گورو نانک بکار برده شده و اولین کلمه از مانترای مول(M?l Mantra) که هر روز توسط سیک‌ها خوانده می‌شود، می‌باشد. در الفبای گورموخی نوشته شده، یکی از دو نماد دین سیک است و به صورت نوشته یا رسم شده آن را می‌توان در کالاهای مربوط به سیک، وسایل نقلیه و همه عمارت‌های سیک و معابد گوردوارا (Gurdw?ra) یافت).

 

از 1985 پیروان اکنکار این طریقت را به عنوان آیین نور و صوت الهی توصیف کرده‌اند. قبل از 1985 اکنکار به عنوان علم باستانی سفر روح، علم آگاهی کلی و روشی از زندگی شناخته می‌شد. اک واژه دیگری برای روح مقدس است که همچنین به عنوان جریان حیات صوتی، نیروی زندگی یا نور و صوت الهی شناخته می‌شود. دفتر مرکزی اکنکار در چانهاسین مینیسوتا (جنوب غربی مینیاپولیس) قرار دارد. معبد اکنکار، کلیسای کوچکی در فضایی باز و ساختمان اداری و محوطه معنوی اک در این مکان واقع شده‌اند.

 




      

1

 

هارولد کلمپ زاده? 1942 میلادی در ویسکانسین در ایالات متحده آمریکا، رهبر مذهبی اکنکار است. او صاحب عنوان ماهانتا (رهبر مذهبی) و استاد زنده? اک شمرده می‌شود.

 

اکیست‌ها (پیروان اکنکار) معتقند او 973امین استاد زنده? اک است. او سومین آمریکایی‌ای است که از زمان بنیانگذاری این سازمان در 1965 میلادی توسط پال توئیچل به این عنوان دست یافته است. نام مذهبی کلمپ با توجه به کتاب‌هایش و وب‌گاه رسمی اکنکار، وه زی یا به صورت ساده‌تر زی است. او را با نام سری هارولد کلمپ نیز می‌شناسند. در هند سری یک لقب سنتی احترام‌آمیز زبان سانسکریت است که برای اشاره به افراد برجسته استفاده می‌شود.

 

 




      

تاگی

تاگی، یکی از فرقه‌ها و آیین‌های آدمکشی در هند است. نام این گروه برگرفته از واژه تاگ به معنای آدم‌کش و جانی می‌باشد. این گروه از قاتلین حرفه‌ای و سازمان یافته تشکیل شده بود که به صورت گروهی در مناطق مختلف هند سفر می‌کردند. هم‌چنین از زبان و نشانه‌های خاصی برای شناسایی و معرفی اعضاء به یکدیگر برخوردار بودند. بسیاری آن‌ها را مسئول مرگ میلیون‌ها نفر در طی سال‌های 1740 تا 1840 می‌دانند که شاید اغراق شده باشد.

حتی در مناطقی از هند که تحت تسلط بریتانیا بود، گزارشات زیادی مبنی بر گم‌ شدن مسافران در جاده‌های روستایی به گوش می‌رسید که ظاهرا در ارتباط با فعالیت‌های این گروه بوده است. این سازمان هم‌چنین با آداب مذهبی خاص تعداد زیادی از آدمهای بی‌گناه را به قتل رساندند. در طول دهه 1830 این سازمان به دستور کاپیتان هنری اسلیمن به طور کامل از میان برداشته شد.




      

 

هینه‌یانه 

بودا

هینه‌یانه (یا هینایانا) یکی از دو شاخه? اصلی دین بودا است. شاخه دیگر مهایانه نام دارد. بوداییانِ شاخه مهایانه، مذهب خود را مهایانه (راه بزرگ) و مذهب تراوادا راهینه‌یانه (راه کوچک) می‌نامند. پیروان تراوادا (هینه‌یانی‌ها) با این نامگذاری موافق نیستند.

هینه‌یانه، بوداگرایی سنتی است که بر اهمیت واپسین بیداردل تاریخی یعنی سیدارتا گوتما (Siddhartha Gautama) تأکید دارد.

بوداسف 

در اندیشه‌های بودایی به موجوداتی که به همه موجودات هوشمند دیگر کمک می‌کنند تا به مرحله بیدار شدن روحانی (بوداگی) برسند، بوداسَف (بیداروجود) گفته می‌شود.

بوداگرایی دو شاخه اصلی دارد یکی راه کوچک (هینایانه) و دیگری راه بزرگ (مهایانه). پیروان هینایانه بر این باورند که افرادی که به مرحله بیداری و بودا شدن رسیده‌اند، تک تک به فراسو می‌روند و دیگر کاری به این جهان ندارند. هینایانه‌ای‌ها این افراد را اَرهت یعنی آدمهای با ارزش می‌نامند. اما مهایانی‌ها بر این باورند که کسانی که دریای بیکران حق و راستی را دریافتند، باید در کنار درگاه حق بمانند و بکوشند تا بقیه موجودات را هم به سوی حق و حقیقت بکشانند. همین افراد هستند که در ادبیات بودایی به بوداسف شناخته می‌شوند. بوداسف‌ها اینکار را از روی مهرورزی به همه موجودات می‌کنند. یعنی آنها همه موجودات را به چشم نمودهایی از جهان حق می‌بینند و به همه مهر می‌ورزند و می‌کوشند تا دیگران را نیز مانند خود به سوی رستگاری و حق یابی بکشند.

 




      
<   <<   11   12   13   14   15   >>   >




گفته : ,

------------------------
:
نظر شما
نام شما:
پست الکترونیک:
وب سایت:
کد تایید:
لطفاً پیام های غیر مرتبط با مطلب این صفحه را از قسمت تماس با ما ارسال کنید