افسانه پیدایش میترا
میترا از سنگی بوجود آمد و به محض تولد، مورد پرستش شبانان قرار گرفت.
آنگاه با خورشید هماهنگ گردید و یک گاو نر وحشی (ورزو یا ورزا) را به دام انداخت.
مهر، گاو وحشی را به درون غاری کشاند و آنرا در آن غار به زنجیر کشید .
گاو از غار فرار کرد.
به فرمان خورشید، کلاغ، گاو را کشت .از درون گاو، خوشه گندم و درخت انگور رویید.
کژدم و افعی و مورچه به خوردن اعضای تناسلی گاو پرداختند.
میترا به آسمان عروج کرد.
بار دیگر به زمین برگشت و به مردگان، نیروی قیام و رستاخیز داد. خوبان را از بدان جدا کرد.
نیکوکاران را از بدکاران جدا کرد.
آنگاه گاوی را ذبح کرد و با شیره مقدس، درآمیخت و به دست عادلان قوم داد.
هر کس از این مشروب بنوشد، جاودانه خواهد شد .
اساس مهر پرستی بر این اعتقاد است که مهر، خدای بزرگ است و خدایان دیگر، کوچکتر از او هستند. میترائیسم بر اساس پرستش آتش و پرستش قوای طبیعت، مثل باد و طوفان، خرمی و بهار، آسمان و کوه و جنگل و شب و ... پرداختن به سحر و جاده است که لازمه پرستش قوای طبیعت و اعتقاد به ارواح خبیث و طیب که دست اندکار جهان اند، است.
یکی از اصول میترائیسمی، سحر و جادو است. میترائیسم بر اساس، پرستش آتش و مهر است.
و مهر یعنی خدایی که در خورشید جای دارد، نه خود خورشید و اصالت را از آن جادوگر میداند. یعنی ممکن نیست در جامعه ای جادوگری باشد، اما جادوگر نباشد.
آنکه ذوق و استعداد و هوش بیشتری داشته باشد، با مطالعه علم نمیتواند ( تنها به این دلایل ) بر جای جادوگر تکیه بزند. بلکه جادوگری و مذاهب قدیم به صورت سازمان رسمی ارثی اداره میشدند و جادوگران متولی امور دینی بودند و رابطه های انسان و خدا ... ارزش مقام هر جادوگر به تقوا و علم نبود، بلکه در خون و ذاتش بود که ارث میبرد و برای فرزندش به میراث میگذاشت و برای دیگران ( هرچه باهوشتر و بهتر) ممکن نبود به چنین مقامی برسند.
هنگامی که اسکندر به ایران یورش برد، آیین زرتشت در ایران پابرجا بود و اسکندر ساختار آن را در هم ریخت. اینکه پس از گرفتن بابل، اسکندر به بازسازی پرستشگاههای کهن بابلی که خالی مانده و ویران شده بودند پرداخت، نمایانگر چند نکته است.
1-که مردم دیگر از پرستشگاههای کهن استفاده نمیکردند.
2- در طی 220 سال فرمانروایی هخامنشیان، هیچ پرستشگاه نوینی جای پرستشگاههای کهنه را نگرفته بود .
3- یونانیان دوباره سازی پرستشگاهها و خدایان کهن را پیروزی بر پارسیان می انگاشتند.
4- هدف یونانیان، گسترش دین خود نبود، بلکه میخواستند زرتشتیگری را از میان بردارند. از این رو خدایان رومی را جایگزین نکردند، زیرا می دانستند این خدایان بیگانه از سوی مردم پذیرفته نخواهند شد. به جای آن آئین کهن مردم را گسترش دادند، زیرا مردم آسانتر آنرا میپذیرفتند و اسکندر به هدف خود که از میان برداشتن زرتشتیگری بود میرسید.
همان آئینی که ارستو، استاد اسکندر در موردش گفته بود که اگر آنرا نابود کنی، یکی از ستونهای بلند مرتبگی در جهان را نابود کرده ای.
میترا یا مهر،از خدایان کهن آریاییها بود و زندگی دوباره بخشیدن به او، کاری به نسبه ساده ای بود. باور مردم بر این بود که میترا، فرزند آناهیتای باکره ( خداوند آب ) و نگاهدار شمارده میشد.
فرمانروایان رومی به سربازان خود دستور دادند که از گسترش آئین میترایی در میان ایرانیان پشتیبانی کنند. از اینرو، سربازان رومی با میترا، خدای تازه، آشنا شدند و آموختند که به آن احترام بگذارند. بزودی بسیاری از سربازان رومی، خود، هواداران سر سخت میترائیسم شدند و نقش بزرگی در گسترش این آئین از باختر ایران تا اروپا بازی کردند. در اروپا، میترائیسم را آئین سربازان و بازرگانان میدانستند، زیرا ایشان نخستین گروه پیروان این کیش بودند.
در همین زمان،مسیحیت نیز پدیدار شد، اما تهدیدی بر میترائیسم شمارده نشد، چون در میان فرمانروایان پشتیبانی نیافت. میترائیسم همچنان رقیب اصلی مسیحیت در اروپا و زرتشتیگری در ایران میبود.
این وضعیت تا 224 سال پس از زایش مسیح که ساسانیان، فرمانروایان میترائیست باختر ایران را سرنگون کرده و زرتشتیگری را آئین رسمی دولتی نمودند، ادامه داشت
تبلیغات مهرپرستی
مهرپرستان در سال اول میلاد علنا به تبلیغ عقاید خود پرداختند و آئین مهرپرستی به سرعت رواج یافت. در سال 68 میلادی این آئین به اروپای مرکزی راه یافت و در سال 107 میلادی تا شمال بالکان پیش رفت. در سال 148 در رومانی طرفدارانی پیدا کرد. در ایتالیا، آلمان، اطریش و فرانسه آثاری از میترا پرستی دیده می شود. در روم امپراطوران به آئین میترا گرویدند. در ارتش یونان مهرپرستی نفوذ یافت، زیرا سربازان یونانی میترا را مظهر خدای جنگجویان و پهلوانان می شناختند.
قداست اعداد در بیشتر ادیان کهن به چشم میخورد. در میترائیسم عدد هفت مقدس است.
هفت طبقه زمین، هفت مقام، هفت سیاره و در معبد : هفت طاقچه، هفت در، و ...
در مهر پرستی، رسیدن به مقام بالا دارای مراسم و شرایطی بود و برای این کار، فرد باید فنون جادوگری را میدانست : ستاره شناسی، رمل و اسطرلاب، طالع بینی، طب، و ...
درجات هفتگانه مهرپرستی عبارت بود از :
1- کلاغ : منسوب به عطارد ( تیر یا مرکوری ) . نماد : هوا و باد
2- همسر : منسوب به زهره ( ناهید یا ونوس ) . نماد : آب
3- سرباز : منسوب به مریخ ( بهرام یا مراس ) . نماد : خاک
4- شیر : منسوب به مشتری ( هرمز یا ژوپیتر ) . نماد : آتش
5- پارسا (پارسی ) . منسوب به قمر ( ماه )
6- پیک خورشید : منسوب به مهرپیما ( ستاره صبح ) ، هلیوس سل
7- پیر مرشد : منسوب به زحل ( کیوان یا ساتورن )
جوانان تازه وارد، به پیشگاه میترا معرفی میشدند و آنگاه در این مجلس به مقام نخست از مقامات هفتگانه دست می یافتند و جزو کارگران و خدمتگذاران به حساب می آمدند. ناگفته نماند که هر یک از این مقامات دارای وظایف خاصی بودند.
مثلا مقام کلاغ، مستلزم نوشیدن شراب (هوم ) و نواختن سرود مقامات بود.
مقام همسر، فقط از آن مردان بود، زیرا زنان حق شرکت در این مراسم را نداشتند. همسران، دارای روبند یا چارقد بودند که علامت مشعل یا چراغ است. این علامت مبین فروغ نوین است که با میترا، خدای روشنایی رابطه دارد .
مقام سرباز، یعنی پس از درک اسرار، ورود به صف سپاهیان خدا است. لباس سربازی به رنگ قهوه ای است .
مقام شیر، جامه ارغوانی رنگ به تن دارد و کفگیری در دست دارد که آتش را جابجا میکند .
پارسا، علامت مشخصه ای داشت و آن جامه ای به رنگ خاکستری بود .
پیک خورشید، جامه ای سرخ رنگ، کمربند زرد یا دوگوی آبی داشت .
پیر مرشد، عالی ترین مقام و منصب در آئین میترا و نماینده وی در زمین است.
علامت مخصوص او حلقه و عصا بود .
بقایای آثار مهرپرستی در ایران
آثار مهرپرستی در ایران معاصر دیده می شود. خرم آباد لرستان یکی از مرکزی بزرگ و عمده مهرپرستی ایران باستان بوده است. در حال حاضر در جنوب غربی شهرستان خرم آبادی آثاری از دوران مهرپرستی به چشم می خورد. در دره مشهور به بابا عباسی در کنار سفید کوه، دخمه ای بر سینه این کوه وجود دارد که یادگار دوران مهرپرستی ایرانیان است. این دخمه دارای چند ستون و چهار دیوار می باشد. مردم این منطقه این دخمه را (که مدعی اند قبری در آن وجود دارد (؟) به مقبره بابا عباسی می شناسند. مردم بر اساس اعتقادات کهنی که دارند، نذوری از قبیل مهره های رنگارنگ، دستبند، نخ و... تقدیم می کنند و دخیل می شوند.هر چند اثری از قبر در این دخمه مشاهده نمی شود، اما باور عامه آن نواحی بر این است که بابا عباسی در اینجا مدفون است. روی این اصل می توان گفت که این اعتقاد کهن و احترام به این دخمه، از یک اعتقاد کهن مهرپرستی رونق داشتند. اغلب مهرابه های در دوره ساسانی به صورت آتشکده در آمد و در عصر اسلامی تغییر و تحلو کلی یافت. آوه یا آبه در فارسی گنبد را گویند. مانند: سردابه، گرمابه و... کلمه مهرابه بعدها به صورت مهراب یا محراب نوشته شد. از آنجا که آئین میترائیسم با آئین های جدید سازش و تفاهم نداشت، به همین جهت در ادوار مختلف تاریخی عقیدتی این سرزمین، دچار ویرانی و تغییر می شد. مانند معبد مهر (ناهید یا آناهیتا) در شهر کنگاور. خلاصه این که: مقبره بابا عباسی بدون شک یک معبد مهرپرستی است. لرستان آثار دیگری از این آئین کهن آریائی را به یادگار دارد.