بسم الله الرحمن الرحیم

من هیچ یک از این مطالب تکذیب و تایید نمیکنم وفقط برای بالا بردن معلومات شما خوانندگان عزیز است که بر گرفته از این لینک است

http://satanism.blogsky.com

ارباب تاریکی 

ارباب تاریکی لقبی است که به فرمانروای جهان دوزخی داده می‌شود. ارباب تاریک یا لرد تاریک عملاً موجودی شیطانی است که در مقابل ارباب روشنایی یا خدای روشنی قرار دارد. ارباب تاریکی یکی از ارکان فلسفه ثنویت یا اعتقاد به دوگانگی در نیروهای موجود است. تاریکی در این ترکیب به مخالفت با روشنی، آشکار بودن، راستی و مستقیم بودن و در جهت نهان بودن و ناراستی قرار دارد.

 

بیانیه لوسیفر 

لوسیفر

منشأ آغازین دشواری در قلوب لوسیفر و شیطان هر چه که بود، شورش نهایی به شکل بیانی? آزادی لوسیفر خود را نمایان ساخت. انگیز? شورشیان تحت سه عنوان بیان شد:

.- واقعیت پدر جهانی. لوسیفر مدعی گشت که پدر جهانی در واقع وجود ندارد، و این که جاذب? فیزیکی و انرژی فضایی ذاتی جهان است، و این که پدر یک افسان? ساختگی پسران بهشت است که بتوانند به نام پدر بر جهانها حکومت کنند. او منکر این شد که شخصیت یک هدی? پدر جهانی است. او حتی اعلام نمود که پایان دهندگان با فرزندان بهشت تبانی کرده‌اند تا سراسر آفرینش را فریب دهند، زیرا هرگز یک اید? روشن از شخصیت واقعی پدر که در بهشت قابل شناخت باشد نیاورده‌اند. او تقدیس کردن را نادانی نامید. این اتهام، فراگیر، وحشتناک، و کفرآمیز بود. این حمل? پرده پوشانه به پایان دهندگان بود که بدون شک شهروندان فراز یابنده را که در آن هنگام در جروسم بودند طوری متأثر ساخت که در برابر کلی? پیشنهادات شورشیان مقاومانه بایستند و راسخ عزم باقی بمانند.

.- دولت جهانی پسر خالق — میکائیل. لوسیفر چنین استدلال می‌نمود که سیستمهای محلی باید خودمختار باشند. او در برابر حق میکائیل، پسر خالق، برای به عهده گرفتن حاکمیت نبادان به نام یک پدر بهشتی فرضی و این که کلی? شخصیتها باید با این پدر نادیدنی بیعت نمایند اعتراض نمود. او تصریح کرد که کل طرح پرستش یک ترفند زیرکانه برای بزرگ جلوه دادن پسران بهشت است. او مایل بود میکائیل را به عنوان پدر خالق خویش به رسمیت بشناسد، اما نه به عنوان خداوند و فرمانروای بر حق خود.

او به حقِ قدمای ایامها به تندی حمله نمود و گفت که این قدر قدرتان بیگانه در امور سیستمهای محلی و جهانها دخالت می‌کنند. او این حکمرانان را به عنوان مستبد و زورگو محکوم کرد. او پیروان خویش را چنین ترغیب نمود که اگر انسانها و فرشتگان فقط از شهامت اظهار نظر برخوردار بوده و متهورانه حقوق خویش را طلب می‌کردند، هیچیک از این حکمرانان نمی‌توانستند در کار حکومت کامل محلی دخالت ورزند.

او چنین استدلال می‌نمود که اگر موجودات بومی فقط بتوانند استقلال خود را اعمال نمایند، می‌توان جلادان قدمای ایامها را از کار در سیستمهای محلی بازداشت. او بر این نظر بود که فناناپذیری ذاتی شخصیتهای سیستم است، و این که رستاخیز طبیعی و اتوماتیک است، و این که به جز در موارد اعمال مستبدانه و غیرعادلان? جلادان قدمای ایامها کلی? موجودات می‌توانند برای ابد زنده بمانند.

.- حمله به طرح جهانی آموزش انسان فراز یابنده. لوسیفر معتقد بود که زمان و انرژی زیادی صرف طرح آموزش کامل انسانهای فراز یابنده در اصول ادار? جهان شده بود، اصولی که به ادعای او غیراخلاقی و نادرست بودند. او به برنام? طولانی مدت آماده سازی انسانهای فضا برای یک سرنوشت ناشناخته اعتراض نمود و به حضور فوج پایان دهندگان در جروسم به عنوان گواهی بر این که این انسانها اعصاری طولانی را صرف آماده سازی برای یک سرنوشت کاملاً خیالی کرده‌اند اشاره نمود. او با تمسخر خاطر نشان می‌نمود که پایان دهندگان با سرنوشتی مواجه شده‌اند که از بازگشت به کرات محقری که مشابه کرات منشأ آنان بود شکوهمندتر نیست. او اعلام نمود که آنها با انضباط بیش از حد و آموزشِ به درازا کشیده شده به گمراهی کشانیده شده‌اند، و این که آنها در واقع نسبت به یاران انسانی خویش خائن هستند، زیرا اکنون با طرح برده سازی سراسر آفرینش به داستانهای ساختگی یک سرنوشت خیالی ابدی برای انسانهای فراز یابنده همکاری می‌کنند. او از این نظر جانبداری می‌کرد که فراز یابندگان باید از آزادی تعیین سرنوشت خویش بهره‌مند باشند. او کل طرح صعود انسان را آنطور که توسط پسران بهشتی خداوند برپا شده و توسط روح بیکران مورد حمایت واقع شده بود به چالش طلبید و محکوم نمود.

 

علت شورش لوسیفر

لوسیفر و معاون اول او شیطان برای بیش از پانصد هزار سال در جروسم حکومت کرده بودند تا این که در دلهایشان بر علیه پدر جهانی و در آن هنگام پسر نایب او، میکائیل، شروع به صف‌آرایی نمودند.

در سیستم سیتانیا هیچ شرایط غیرعادی یا خاصی که حاکی از شورش بوده یا برای آن مطلوب باشد وجود نداشت. باور ما بر این است که این ایده در ذهن لوسیفر منشأ و شکل یافت، و دیگر این که او صرف نظر از این که در کجا استقرار می‌یافت ممکن بود چنین شورشی را برانگیزد. لوسیفر ابتدا برنامه‌های خویش را با شیطان در میان گذاشت، اما به چندین ماه نیاز بود که بتواند ذهن همکار توانمند و برجست? خود را خراب نماید. با این وجود، وقتی که او به یکباره به تئوریهای عصیان گرایانه گروید، طرفدار بی‌پروا و جدی ابراز وجود و آزادی گردید.

هرگز کسی شورش را به لوسیفر توصیه ننمود. اید? ابراز وجود در تقابل با خواست میکائیل و طرحهای پدر جهانی، آنطور که در میکائیل تجسم یافته‌اند، منشأ در ذهن خود وی داشت. روابط او با پسر خالق صمیمانه و پیوسته دوستانه بود. لوسیفر پیش از ستایش ذهن خویش هیچگاه به طور علنی پیرامون ادار? جهان ابراز عدم رضایت ننمود. اتحاد ایامها در سلوینگتون به رغم سکوتش، برای بیش از یکصد سال زمان استاندارد به یوورسا ندا می‌داد که لوسیفر کاملاً آرامش خاطر ندارد. این موضوع همچنین به آگاهی پسر خالق و پدران کوکب? نرلاشیادک رسانیده شد.

در سرتاسر این دوره لوسیفر نسبت به تمامی طرح ادار? جهان به طور فزاینده خرده‌گیر شد اما همیشه وفاداری تمام و کمال خویش را نسبت به حکمرانان متعال ابراز می‌نمود. اولین عدم وفاداری صریح او در هنگام دیدار جبرئیل از جروسم، درست چند روز پیش از اعلان آشکار بیانی? آزادی لوسیفر نمایان گردید. جبرئیل آنقدر نسبت به قطعیت قریب‌الوقوع شورش عمیقاً متأثر شد که مستقیماً به ایدنشیا رفت تا در رابطه با اقداماتی که در صورت وقوع شورش آشکار باید انجام پذیرد با پدران کوکبه مشورت نماید.

بسیار مشکل است که علت یا علل دقیقی را که در نهایت به شورش لوسیفر انجامید نشان داد. ما از یک چیز مطمئن هستیم، و آن این است که این شروع اول هر چه که بود، منشأ در ذهن لوسیفر داشت. حتماً یک خودبینی وجود داشت که تا نقط? خودفریبی پرورانده شد، طوری که لوسیفر برای مدتی واقعاً خود را متقاعد ساخت که قصدش از شورش اگر برای خیر جهان نباشد در واقع برای خیر سیستم است. تا آن هنگام که طرحهای او تا نقط? توهم زدایی پیش رفتند، شکی نیست که غرور اولیه و فتنه انگیزان? وی فراتر از آن رفته بود که به او اجاز? توقف آن را دهد. در نقطه‌ای در این تجربه او ناصادق گشت، و شرارت به گناه آگاهانه و تعمدی تکامل یافت. وقوع این امر از طریق رفتار متعاقب این مدیر برجسته اثبات می‌شود. به او مدتها شانس توبه عرضه گردید، اما تنها برخی از زیردستان وی بخشش ارزانی شده را پذیرفتند. مؤمن ایامهای ایدنشیا، با درخواست پدران کوکبه، شخصاً طرح میکائیل را برای نجات این شورشیان وقیح عرضه نمود، اما همواره بخشش پسر خالق با اهانت و تحقیر فزاینده رد شد و رد شد.

شیطان

شیطان دروگر یا شیطان دروکن (Mowing-Devil) یا اخبار اسرارآمیز بیرون هارتفوردشایر، یک رساله حکاکی چوبی است که در سال 1678 منتشر شده‌است.

این حکاکی درباره کشاورزی است که از پرداخت پول به کارگری برای دروی محصولات مزرعه‌اش سرباز می‌زند و می‌گوید که ترجیح می‌دهد که شیطان برایش آن را درو کند. این حکاکی می‌نویسد که آن شب به نظر رسید که مزرعه‌اش آتش گرفته‌است و صبح فردا، مزرعه به شکلی غیرطبیعی، کاملاً درو شده بود.

این حکاکی به عنوان نخستین نمونه مستند پدیده حلقه‌های کشتزار به شمار می‌رود.

لوسیفر یک موجود فراز یابنده نبود. او یک پسر آفریده شد? جهان محلی بود، و دربار? وی چنین گفته شده بود: از روزی که آفریده شدی در تمامی کارهایت کامل بودی، تا این که شرارت در تو راه یافت. او بارها با والامرتبه‌های ایدنشیا در شور بود. و لوسیفر در کوه مقدس خداوند، کوه مدیریت جروسم، حکومت می‌کرد، زیرا او رئیس اجرایی یک سیستم بزرگ از 607 کر? مسکونی بود.

لوسیفر یک موجود شوکتمند و یک شخصیت برجسته بود. او در خط مستقیم اتوریت? جهانی بعد از پدران والامرتب? کواکب قرار داشت. پیش از اعطای میکائیل در یورنشیا، به رغم تخطی لوسیفر موجودات هوشمند تحت فرمان از بی‌احترامی و تحقیر وی احتراز می‌کردند. حتی فرشت? اعظمِ میکائیل در هنگام قیام موسی از مردگان، به او اتهامی نسبت نداد اما صرفاً گفت: قاضی تو را توبیخ فرماید. در چنین مواردی داوری از آن قدمای ایامها، حکمرانان فوق جهان، است.

لوسیفر اکنون فرمانروای گمراه و معزول سیتانیا است. خود شیفتگی بسیار فاجعه‌آور است، حتی برای شخصیتهای والای دنیای آسمانی. در رابطه با لوسیفر گفته شده: دل تو از زیباییت مغرور شد، و به سبب شکوه و جلالت حکمت خود را تباه ساختی. پیامبر دوران باستان شما وضعیت اندوهناک او را دید، هنگامی که نوشت: ای لوسیفر، پسر بامداد، چگونه از آسمان سقوط کردی! چگونه بر زمین افکنده شدی، ای که به خود اجازه می‌دادی قومهای جهان را گمراه سازی!

قدر بسیار کمی راجع به لوسیفر در یورنشیا شنیده شد، به سبب این واقعیت که او معاون اول خود، شیطان، را به کار تبلیغ هدف خود در سیار? شما گمارده بود. شیطان عضو همان گروه اولی? لانوناندکها بود، اما هرگز به عنوان یک فرمانروای سیستم عمل نکرده بود. او به طور کامل در شورش لوسیفر وارد شد. اهریمن کسی جز کلیگسشیا، پرنس معزول سیاره‌ای یورنشیا و پسری از رست? دوم لانوناندکها، نیست. هنگامی که میکائیل در جسم در یورنشیا بود، لوسیفر، شیطان، و کلیگسشیا با یکدیگر هم پیمان شدند تا مأموریت اعطایی او را در یورنشیا با شکست مواجه سازند. اما به وضوح ناکام ماندند.

اَبَدان رئیس پرسنل کلیگسشیا بود. او به پیروی از سرور خود به شورش پیوست و از آن هنگام به عنوان رئیس اجرایی شورشیان یورنشیا عمل کرده است. بعلزبوب رئیس مخلوقات بینابینی پیمان‌شکن بود که متحد نیروهای کلیگسشیای خائن بودند.

سرانجام اژدها معرف سمبولیک کلی? این اشخاص شرور گردید. پس از پیروزی میکائیل، جبرئیل از سلوینگتون فرود آمد و اژدها (کلی? رهبران شورشی) را برای یک دوره بست. در رابطه با فرشتگان شورشی سرافِ جروسم نوشته شده: و او فرشتگانی را که مرتبت اولی? خود را حفظ نکردند بلکه مسکن خویش را ترک نمودند، تا فرا رسیدن روز بزرگ داوری در زنجیرهای ابدی ظلمت نگاه داشته است.

لوسیفر یک پسر برجست? لانوناندک اولیه از نبادان بود. او در سیستمهای متعدد تجرب? خدمت داشت، یک مشاور والا از گروه خویش بود، و در خردمندی، دانایی، و کارایی ممتاز بود. لوسیفر شمار? 37 از رست? خود بود، و هنگامی که توسط ملک صادقها به مأموریت فرستاده شد، در میان بیش از هفتصد هزار تن از شخصیتهای نوع خود به عنوان یکی از یکصد شخصیت توانا و برجسته تعیین گردید. او از چنین شروع شکوهمندی، از طریق شرارت و خطا، گناه را پذیرا شد و اکنون جزو یکی از سه حکمران سیستم در نبادان به شمار می‌رود که در برابر خود شیفتگی وافر سر فرود آورده و به استدلال فریب‌آمیز آزادی دروغین فردی — عدم پذیرش بیعت جهانی و نادیده گرفتن تعهدات برادرانه، چشم پوشی نسبت به روابط کیهانی — تسلیم شده‌اند.

در جهان نبادان، قلمرو میکائیل مسیح، ده هزار سیستم حاوی کرات مسکونی وجود دارد. در تمامی تاریخ پسران لانوناندک، در کلی? کارهای آنها در سرتاسر این هزاران سیستم و در ستاد مرکزی جهان، تاکنون فقط سه فرمانروای سیستم در بی‌حرمتی به دولت پسر خالق مجرم شناخته شده‌اند.

 

نینلیل 

ننیل

نینلیل (Ninlil) خدای مونث سومری که به عنوان بانوی نسیم شناخته می‌شود. وی الهه باد جنوب و همسر انلیل (Enlil) است.

 

گریم هیلد

 

هیلد

گریم‌هیلد در اساطیر اسکاندیناوی، ملکه و ساحره‌ای زیبا، اما شیطانی بود. او همسر گیوکی پادشاه جنوب راین، بورگوین بود. او مادر سه فرزند پسر به نام‌های گونار، هوگنی و گوتورم و دختری به نام گودران بود. در افسانه‌های ایسلندی، گریم‌هیلد مشاور اصلی همسر و پسرانش برای حکومت در قلمرو پادشاهیشان بود و همچنین تا حدودی مسئول تمام فاجعه‌های رخ داده در خانواده‌اش است. او ملکه‌ای بلندپرواز بود که حتی از فرزندان خود برای رسیدن به اهداف شوم خود استفاده می‌کرد.

گریم‌هیلد ساحره‌ای بود که به زیگفرید دلاور معجونی جادویی خورانید تا همه چیز را درباره? معشوقه‌اش برونهیلد فراموش کند و با دخترش گودران ازدواج کند. این گریم‌هیلد بود که به شوهرش توصیه کرد، زیگفرید باید با دخترشان ازدواج کند و با داشتن چنین داماد قدرتمند و شجاعی، فرزندانش قادر خواهند بود هرگونه نبردی علیه همسایگان خود را بدون شکست پشت سر بگذرانند. او حتی هدف‌هایی فراتر از نبرد، همچون دستیابی به گنجینه? گرانبهای زیگفرید نیز در سر داشت که آن را پس از کشتن اژدهای فافنیر بدست آورده بود. گریم‌هیلد به پسرش گونار پیشنهاد کرد از زیگفرید برای تصاحب برونهیلد تقاضای کمک کند (از آنجایی که گونار به اندازه کافی شجاع نبود تا از شعله‌های آتش عبور کند). آن‌ها از جادوی او برای تغییر شکل ظاهری خود استفاده کردند تا هر کدام چهره‌ای شبیه به دیگری داشته باشند. زیگفرید در ظاهر گونار از حلقه‌های آتش گذشت و برونهیلد را نجات داد. تنها مدت کمی پس از ازدواج گونار و برونهیلد، او حافظه? خود را به خاطر آورد که قبل از ازدواج با گودران، برونهیلد نامزد او بوده است.

وقتی گونار و هوگنی قصد جان زیگفرید را کردند، باز هم گریم‌هیلد معجونی درست شده از مخلوط گوشت مار و گرگ را به پسر کوچکش گوتورم داد و او را به حالت خشم و خلسه در آورد تا زیگفرید را به قتل برساند. در انتها زیگفرید و گوتورم یکدیگر را کشتند.

نرگل یا نرگال،یکی از خدایان میان رودان (بین النهرین) باستانی بوده است. در اسطوره‌ها او را خدای دوم دوزخ می‌دانند. مظهر مریخ بوده و شکلی شبیه به تلفیق شکل یک مرد و یک شیر دارد به صورتی که که سر او مانند یک مرد و بدن او شبیه یک شیر است.

نرگیل

 

آمون 

آمون

آمون ، از خدایان مصر باستان و خدای محلی تبس. معادل زئوس در یونان و یوپیتر رومیان است. آمون یا آمین (أمون-رع ) یکی از مهم‌ترین خدایان مصرباستان بود و به عنوان خالق، حاکم، خدای حاصل خیزی و خدای خورشید شناخته می‌شد.

آمون را با قرص خورشید و دو آرایه بلند پر بر تاج در مصر باستان به نمایش در می‌آوردند. در بعضی از تصاویر او را به شکل مردی به صورت برانگیخته با پوست تیره و آراسته به پرهای بلند به تصویر در آمده است. این خدا در بعضی از تصاویر به شکل قوچ کشیده شده است.

در معبدهای آمون،کاهنان با سرهای تاس و لباس سفید خارج از معبد قربانیان خود را ذبح می‌کردند. آنان گاو سفیدی که در بین شاخ‌های آن مهری که نشان دهنده‌ سفیدی خالص گاو است را ذبح می‌کردند.

در مصر باستان، رسم بر آن بود که زیباترین دختران خانواده های اشرافی را برای آمون نذر کنند. این زنان در معبد کرنک در ظاهر به عنوان کنیزکان و همخوابگان آمون بودند.